جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با سازوکار

سازوکار

سازوکار
مکانیسم، ترکیب و ساختمان چیزی، توصیف دقیق عملکرد یک دستگاه یا مراحل مختلف یک واکنش یا رخداد یک پدیده، ساز و کار (واژه فرهنگستان)
سازوکار
فرهنگ فارسی معین

سازشکار

سازشکار
سازش کننده. سازگار. سازوار. سازنده با دشمن. ساخت و پاخت کننده. زد و بند کننده. بند و بست کننده. تبانی کننده. توطئه کننده. رجوع به سازش شود
لغت نامه دهخدا

ساز کار

ساز کار
آلت کار. آلات اهل صنایع. (شعوری ج 2 ورق 59). آلت طرب و ساز آلت کار و صنعت. (ناظم الاطباء). دست افزار، سامان و درستی و نظم و سلامت کار:
گر ز پی ساز کار، در الف آز
سین سلامت فزودمی چه غمستی ؟
خاقانی (دیوان چ سجادی ص 805).
، عرصه. عده. (ترجمان القرآن). ساختگی
لغت نامه دهخدا

سازوار

سازوار
اهل سازش، موافق
دَرخُور، شایِستِه، سِزاوار، لایِق، اَندَرخُور، باب، خُورَند، خُورا، شایان، اَرزانی، صالِح، مُستَحَقّ، فَرزام، فراخُور، مَحقوق، شایِگان، مُناسِب، بابَت
سازوار
فرهنگ فارسی عمید