جدول جو
جدول جو

معنی ساردیان - جستجوی لغت در جدول جو

ساردیان
از نسل ساریدبن زبولونند، (سفر اعداد 26:26) (قاموس کتاب مقدس)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ساریان
تصویر ساریان
(دخترانه)
نام روستایی در نزدیکی مشهد
فرهنگ نامهای ایرانی
نوعی ماهی دریایی کوچک فلس دار به رنگ سبز تیره که زیر شکمش سفید است و بیشتر برای ساختن کنسرو صید می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فوردیان
تصویر فوردیان
فروردگان، جشنی که در قدیم ایرانیان در پنج روز آخر سال یا پنج روز اول سال برپا می کردند، جشنی که روز نوزدهم فروردین یا فروردین روز می گرفته اند
فروردجان، پوردگان، فوردگان، پروردگان، فروردیان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ساختیان
تصویر ساختیان
تیماج، پوست دباغی شدۀ بز، اپرنداخ، پرندخ، پرنداخ، گوزگانی، پرانداخ، کوزکانی، لکا، سختیان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سردبیان
تصویر سردبیان
کسی که سخنش گرم و گیرا نباشد، آنکه با سخنان سرد دیگری را مشمئز و آزرده سازد
فرهنگ فارسی عمید
دهی است از دهستان باراندوزچای بخش حومه شهرستان ارومیه واقع در 15/5 هزارگزی جنوب خاوری ارومیه و 500 گزی خاور راه شوسۀ ارومیه به مهاباد، زمین آن جلگه ای و هوای آن معتدل سالم، و آب آن از بار اندوز چای، و محصول آن غلات، انگور، توتون، چغندر و حبوبات است، 284 تن سکنه دارد که به زراعت و صنایع دستی اشتغال دارند، از صنایع دستی جوراب بافی در آن معمول است، راه شوسه دارد، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(لِ)
مالکیان بچند دسته تقسیم میشوند. سالمیان از فرقت چهارم از مالکیانند. و مالکیان بصره جمله سالمی هستند. رجوع به حلولیان و تاریخ ادبیات دکتر صفا ج 2 ص 145 شود
لغت نامه دهخدا
(قَ)
اولپیا ساردیقه. نام قدیمی شهرصوفیه است
لغت نامه دهخدا
(مِ)
دهی است از دهستان میان آباد بخش اسفراین شهرستان بجنورد. واقعدر 24 هزارگزی شمال باختری اسفراین، و 4 هزارگزی باختر راه شوسۀ عمومی بجنورد به اسفراین. دامنه، هوای آن معتدل، آب آن از رودخانه و قنات، و محصول آن غلات، بنشن، پنبه، زیره، تریاک و میوه است، 545 تن سکنه دارد که به زراعت و مالداری مشغولند. دبستان دارد. راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
برادر امیر اصلانخان قرقلوی افشار و عمه زادۀ نادرشاه بود: امیر اصلان خان در حوالی مراغه از ابراهیم خان (شاه شکست خورد و به کوهستان قراجه داغ پناه برد و بوسیلۀ کاظم خان قراجه داغی دستگیر و تسلیم ابراهیم خان شد. و با ساروخان به قتل رسید. رجوع به مجمل التواریخ گلستانه ص 29 شود
لغت نامه دهخدا
(لِ)
نام یکی ازطوائف قزوین بوده است. حمداﷲ مستوفی در تاریخ گزیده آرد: اصل ایشان از نسل خالد بن ولید مخزومی است و ایشان دو شعبه اند: اول شیخ نورالدین کیل جد مولانا و شیخ الاسلام سعدالدین قتلغ. خواجه از ایشان بوده و در تصوف درجۀ عالی داشته و شعبه دوم از زنجان آمدند از ایشان صاحب سعید خواجه صدرالدین احمد خالدی که چهار سال در ملک ایران وزارت کرد و به صدر جهان منصوب شد. (از تاریخ گزیده ص 844) و رجوع به از سعدی تا جامی پرفسور ادوارد براون ترجمه علی اصغر حکمت ص 115 شود
نام دو برادر: ’ابوعثمان سعید بن هاشم بن وعله خالدی’ و ’ابوبکر محمد بن هاشم بن وعله خالدی’ است. رجوع به خالدی ابوعثمان سعید بن هاشم بن وعله شود
لغت نامه دهخدا
(سِ بَ)
کسی که بیان او سحرآمیز باشد. بغایت فصیح و بلیغ:
منم آن سحربیان کز مدد طبع سلیم
نبرد ناطقه نام سخنم بی تعظیم.
عرفی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
ابن یهودا ذریۀ زارح بن یهودا میباشند، (یکم سفر اعداد26:13 و 20 یوشع 7:17 و اول تواریخ ایام 27:11 و 13) (قاموس کتاب مقدس)، و رجوع به زارح بن یهودا شود
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان کوهستان بخش مینودشت شهرستان گرگان که در 24 هزارگزی خاور مینودشت واقع است، جایی کوهستانی، سردسیر و دارای 630 تن جمعیت است، آب آنجا از چشمه سار و محصول عمده آن غلات، ابریشم و لبنیات است، شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان بافتن پارچۀ ابریشمی و چادرشب است، مزرعۀ یکه قوز جزء این ده است، زیارتگاهی دارد، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)، رابینو فارسیان را جزو دهات کوهسار استراباد نام برده است، رجوع به مازندران و استراباد ترجمه وحید مازندرانی ص 172 شود
لغت نامه دهخدا
طایفۀ فارسیان که در حدود شاهرود و سنخاص متوقف میباشند و خط کردمحله شمال استراباد، قاتول، فندرسک، فارسیان، سنخاص و جنوب اسفراین محل سکونت آنهاست که در حدود شهرستانهای شاهرود و بجنورد امروزی است، رجوع به جغرافیای سیاسی کیهان ص 105 شود
لغت نامه دهخدا
(یَ اَ تَ)
انجام دادن کاری و شغلی، کار دیدن برای کسی (کسی را) ، ایجاد واقعه و حادثه برای وی، تجربه یافتن
لغت نامه دهخدا
(وُ)
نام حکومت و دولتی است که بنیادگذار آن قاوردبن چغری بیک برادر الب ارسلان است. و پس از او حکومت به فرزندان وی رسید. این دولت یکصد و پنجاه سال ادامه یافت. (433- 583 هجری قمری). و بدست ملک دینار منقرض گردید. (حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 537)
لغت نامه دهخدا
(وو)
بنا بتعبیر نظامی گنجوی منسوب به داود سلجوقی یعنی داود بن محمود بن ملکشاه سلجوقی از سلاجقۀ بزرگ است که از شوال 525تا جمادی الاخرۀ 526 هجری قمری سلطنت داشته است. بدین توضیح که نظامی در اقبالنامه، که آنرا بنام ملک عزالدین مسعود بن ارسلان سلجوقی حاکم موصل ساخته است، در ذکر نسب ممدوح یعنی در ذکر از پدر و جد او داود سلجوقی و محمود سلجوقی به نسبت داودیان و محمودیان تعبیر میکند و ابیات وی در این باره چنین است:
سر سرفرازان و گردنکشان
ملک عزدین قاهر شه نشان
طرفدار موصل به فرزانگی
قدرخان شاهان به مردانگی
چو محمود با فر و فرهنگ و شرم
چو داود ازو گشته پولاد نرم
به طغرای دولت ز محمودیان
بتوقیع نسبت ز داودیان.
(اقبالنامه چ وحید ص 30)
لغت نامه دهخدا
(سَ بَ)
کنایه از غیرفصیح. (آنندراج) (انجمن آرا). غیرفصیح و کندطبع. (برهان) (از ناظم الاطباء) ، رنجانندۀ مردم. (آنندراج) (انجمن آرا). کسی که به سخنان راست مردم را برنجاند. (برهان) ، مرادف سردحرف. (آنندراج) (انجمن آرا) ، مردم ناموزون. (برهان) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان شهر خواست بخش مرکزی شهرستان ساری واقع در 8 هزارگزی شمال باختری ساری و 3/5 هزارگزی باختر شوسۀ ساری فرح آباد ناحیه ای است دشتی دارای آب و هوای معتدل و مرطوب و مالاریائی سکنۀ آن 80 تن و مذهبشان شیعه و زبانشان مازندرانی و فارسی است، آب آنجا از چشمه و محصولات آنجا برنج و غلات و پنبه و صیفی و ذرت میباشد شغل اهالی زراعت و راه آنجا مالرو است بناهای آن قدیمی است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)، رابینو این ده را بنام خارمیان در جزء فرح آباد ذیل دهات و نواحی مازندران و استرآباد آورده است، (سفرنامۀ مازندران و استرآباد رابینو ص 120 بخش انگلیسی)
لغت نامه دهخدا
(اُسْ سا)
جمهوری اسادیان، آنگاه که اسکندر مقدونی به سند رسید رسولانی از مردم جمهوری اسادیان نزد او رفته اظهار انقیاد کردند. (ایران باستان ص 1833 و 1842)
لغت نامه دهخدا
(دِ)
باردسن. همان ابن دیصانست نزد اروپائیان. رجوع به ابن دیصان در همین لغت نامه و دایرهالمعارف اسلام (ابن دیصان) و لاروس قرن بیستم و ایران باستان ج 1 ص 96 و ج 3 ص 2181، 2182، 2587، 2590 و قاموس الاعلام ترکی ج 2 (باردسان) شود
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان برزوک بخش قمصر شهرستان کاشان واقع در 36 هزارگزی شمال باختری قمصر، کوهستانی و سردسیر، و آب آن از دو رشته قنات، و محصول آن غلات، میوه و حبوبات است، 25 تن سکنه دارد که به زراعت، گله داری، صنایع دستی و قالی بافی اشتغال دارند، دو مزرعه جزء این آبادی است، راه فرعی به کاشان دارد، (ازفرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)، سادیان در مدخل همان دره ای است که مرق محل مزار بابا افضل کاشانی در آن واقع است، (احوال بابا افضل کاشانی سعید نفیسی ص 5)
لغت نامه دهخدا
نوعی ماهی دریائی است از نوع ’آلوز’ شبیه به شاه ماهی ولی کوچک تر از آن بطول نزدیک به 25 صدم گز، موسم صید آن از خرداد تا آبان است، ساردین گذشته از آنکه بصورت تازه مصرف میشود کنسرو آن آغشته به روغن در قوطیهای سربستۀ آهن سفید نگهداری میشود، کنسرو ساردین از اقلام مهم تجارتی است، در برهان قاطع بصورت سردین آمده است، رجوع به سردین شود
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان شهرنو بالا ولایت باخزر بخش طیبات شهرستان مشهد، واقع در 75 هزارگزی شمال باختری یوسف آباد، جلگه و معتدل، آب آن از رودخانه و قنات، و محصول آن غلات است، 167 تن سکنه دارد که به زراعت اشتغال دارند، راه آن مالرو است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
نام شهری است در غرچه، (حاشیۀ لغت اسدی نسخۀ نخجوانی) (اوبهی) (رشیدی) (جهانگیری) (انجمن آرا)، شهری است از غرجستان، (برهان) :
بسی خسرو نامور پیش از این
شده ستند زی ساری و ساریان،
دیباجی (از حاشیۀ لغت اسدی نسخۀ نخجوانی)
لغت نامه دهخدا
تصویری از فوردیان
تصویر فوردیان
پنج روز آخر سال خمسه مسترقه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سقردیون
تصویر سقردیون
یونانی تازی گشته مریم نخودی خود روی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سردبیان
تصویر سردبیان
رنجاننده تیز زبان گوشه زن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سحربیان
تصویر سحربیان
جادو سخن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خارجیان
تصویر خارجیان
بیگانگان انیران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ساختیان
تصویر ساختیان
پوست بز دباغی شده
فرهنگ لغت هوشیار
نوعی ماهی دریائی است از نوع (آلوز) شبیه به شاه ماهی ولی کوچکتر از آن بطول نزدیک به 52 صدم گز، موسم صید آن از خرداد تا آبان است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاردیاک
تصویر کاردیاک
(قلبی) گشین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ساردین
تصویر ساردین
انواع ماهی کوچک که به صورت کنسرو مصرف می شود
فرهنگ فارسی معین