جدول جو
جدول جو

معنی سارایو - جستجوی لغت در جدول جو

سارایو
(یِ وُ)
سارایوو. شهری است در یوگوسلاوی در ایالت بوسنی هرزگوین در کنار رود خانه بوسنه و 135700 تن جمعیت دارد. در 28 ژوئن 1914 میلادی فرانسوا فردینان ولیعهد اتریش در این شهر کشته شد و همین حادثه موجب اشتعال جنگ جهانی اول (1914- 1918 میلادی). گردید
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از داریاو
تصویر داریاو
(پسرانه)
نام یکی از شهریاران پارس در زمان سلوکیها
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شارایل
تصویر شارایل
(پسرانه)
خدای پادشاه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ساریان
تصویر ساریان
(دخترانه)
نام روستایی در نزدیکی مشهد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سناریو
تصویر سناریو
فیلمنامه (Screenplay یا Script) یا سناریو (Scenario) به معنای نوشتار یا نوشته ای است که شامل داستان، دیالوگ ها، شخصیت ها، صحنه ها، و ساختار کلی یک فیلم، سریال تلویزیونی، نمایش تئاتر، یا حتی بازی ویدیویی می شود. سناریو به عنوان پایه و اساس هر پروژه ی هنری تلقی می شود که تعیین می کند چه چیزهایی در اثر نمایش داده می شود، چگونه شخصیت ها با یکدیگر رفتار می کنند، و چگونه داستان پیش می رود.
یک سناریو معمولاً شامل موارد زیر است:
۱. خلاصه (Synopsis) : یک خلاصه کوتاه از داستان که معمولاً در چند پاراگراف ارائه می شود و اصلی ترین رویدادها و تغییرات داستان را شرح می دهد.
۲. دیالوگ ها (Dialogue) : دیالوگ هایی که شخصیت ها برای بیان احساسات، افکار، و اطلاعات استفاده می کنند. دیالوگ ها برای ایجاد ارتباط و شناخت بهتر از شخصیت ها بسیار مهم هستند.
۳. شخصیت ها (Characters) : شرح کامل و توصیف شخصیت های اصلی و فرعی که در داستان حضور دارند، از جمله خصوصیات فیزیکی، روانی، و هدف های شخصیتی آن ها.
۴. صحنه ها (Scenes) : توصیف مکان ها، زمان ها، و اتفاقاتی که در طول داستان رخ می دهند و به شکل صحنه های مختلف در سناریو نمایش داده می شوند.
۵. ساختار (Structure) : نحوه ی تنظیم و ترتیب رویدادها، صحنه ها، و دیالوگ ها در طول داستان به منظور ایجاد جریان داستانی مناسب و جذاب برای بیننده.
سناریو نهایی می تواند به عنوان یک دستورالعمل برای کارگردان، بازیگران، و سایر اعضای تولید اثر هنری استفاده شود تا به شکل درست و مطلوب، داستان به تصویر کشیده شود.
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
تصویری از خارانو
تصویر خارانو
خارپشت، خارپشت بزرگ تیرانداز که خارهای بلند ابلق دارد و آن ها را مانند تیر می اندازد، جوجه تیغی، تشی، سیخول، زکاسه، سکاسه، رکاشه، اسگر، اسغر، سنگر، سگر، پهمزک، پیهن، بیهن، روباه ترکی، کاسجوک، جبروز، قنفذ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از یارایی
تصویر یارایی
توانایی، طاقت، قدرت، دلیری، یارگی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خارایی
تصویر خارایی
از جنس سنگ خارا
فرهنگ فارسی عمید
نوعی ماهی دریایی کوچک فلس دار به رنگ سبز تیره که زیر شکمش سفید است و بیشتر برای ساختن کنسرو صید می شود
فرهنگ فارسی عمید
داستان یا شرح صحنه های یک فیلم که در آن بیشتر به طرح ریزی صحنه ها و مناظری که باید فیلمبرداری شود و چگونگی حرکت دوربین ها و گرفتن تصویر از هنرپیشگان توجه می شود و کارگردان از روی آن فیلم را تهیّه می کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دارایی
تصویر دارایی
آنچه از خواسته و کالا که مال انسان باشد، سرمایه، ثروت، تمول، وزارتخانه یا اداره ای که مالیات ها را وصول می کند و به امور درآمد و هزینۀ کشور رسیدگی می کند، مالیه، نوعی از پارچۀ ابریشمی موج دار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پاریاو
تصویر پاریاو
زراعت آبی، زراعتی که با آب قنات یا رودخانه آبیاری شود، پاریاب، پاراب، فاراب
فرهنگ فارسی عمید
موریس، سردار فرانسوی متولد کارکاسون (1856- 1929 میلادی) است، بسال 1914 در جنگ مارن با عنوان فرماندهی قشون سوم فرانسه سهم مهمی داشت، در 1915 بفرماندهی سپاه خاور در جنگ سالونیک شرکت جست، بسال 1914 عنوان کمیسر عالی فرانسه را در سوریه یافت
لغت نامه دهخدا
تصویری از خارایی
تصویر خارایی
از جنس خارا گرانیتی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سارقین
تصویر سارقین
جمع سارق در حالت نصبی و جری دزدان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خارانو
تصویر خارانو
جوجه تیغی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نارایج
تصویر نارایج
متاعی که قابل فروختن و داد و ستد نباشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فاریاو
تصویر فاریاو
پاریاب مقابل دیم دیمی، زراعت دیم (مخصوصا در خوزستان)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یارایی
تصویر یارایی
توانایی قدرت، جرات
فرهنگ لغت هوشیار
نوعی ماهی دریائی است از نوع (آلوز) شبیه به شاه ماهی ولی کوچکتر از آن بطول نزدیک به 52 صدم گز، موسم صید آن از خرداد تا آبان است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سپرانو
تصویر سپرانو
صدای زیر و ظریف زن یا پسر بچه
فرهنگ لغت هوشیار
سیری: گرگی بود که از پاره کردن و خوردن سیرابی نداشت. (صبحی افسانه های کهن 108: 2)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سناریو
تصویر سناریو
نمایشنامه مخصوص فیلم سینما
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دارایی
تصویر دارایی
مکنت، مال، ثروت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خارانو
تصویر خارانو
جوجه تیغی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دارایی
تصویر دارایی
ثروت، مال، داشت، نگه داشت، نگهبانی، پارچه ای ابریشمین رنگارنگ موج دار، وزارتخانه ای که وظیفه اش محاسبه و وصول مالیات می باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ساردین
تصویر ساردین
انواع ماهی کوچک که به صورت کنسرو مصرف می شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سناریو
تصویر سناریو
((س))
فیلم نامه، داستان مخصوص فیلم سینما
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کارایی
تصویر کارایی
سودمندی، اثربخش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از یارایی
تصویر یارایی
توانایی، طاقت، جرأت، دلیری، مجال، فرصت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سارایی
تصویر سارایی
خالصی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از کارایی
تصویر کارایی
تاثیر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دارایی
تصویر دارایی
موجودی، آکتیف، ثروت، اموال
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از کارایی
تصویر کارایی
Efficacy, Workability
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از کارایی
تصویر کارایی
eficácia, viabilidade
دیکشنری فارسی به پرتغالی