نیرو، قوت، طاقت، توان، تاب، استطاعت، این کلمه غالباً با ’دادن’ و ’کردن’ صرف شود چنانکه گویند دلم یارایی نداد، چشمم یارایی نمی کند ببینم، عقلم یارایی نمی کند بفهمم، زورم یارایی نداد بردارم، عمرش یارایی نکرد
آنچه از خواسته و کالا که مال انسان باشد، سرمایه، ثروت، تمول، وزارتخانه یا اداره ای که مالیات ها را وصول می کند و به امور درآمد و هزینۀ کشور رسیدگی می کند، مالیه، نوعی از پارچۀ ابریشمی موج دار