- ساتر
- پوشنده، روپوش، عورت پوش
معنی ساتر - جستجوی لغت در جدول جو
- ساتر
- پوشاننده، پنهان کننده
- ساتر ((تِ))
- پوشاننده، پنهان کننده، پوشش
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مونث ساتر پوشاننده مونث ساتر پوشاننده پنهان کننده جمع ساترات
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
پوشاننده، از نامهای خداوند، نام یکی از رهبران دوره انقلاب مشروطیت که به سردار ملی ملقب گردید
قاطر
هندی رامشگر پایکوب لاتینی کشیش
جادوگر، افسونگره
دیگر
ساکن، آرمیده بی باد
مسافر، به سفر رونده، سفر کننده، کاروانی
سرگشته سراسیمه بی باک، خیره، شوخ چشم
شمشیر، تیغ
پیاله، جام شرابخواری
بد انگیر بد خواه
گوشتفروش
فسوس کننده، مسخر کننده، مستهزی
افسونگر، سحر کننده، جادو کن
گرم کننده تنور
نوعی پارچه نخی شبیه به اطلس
چکه چکیده دارویی است مانند کمای خشک مستعمل در طب قدیم روشنک
بسیار پوشنده، یکی از صفات باریتعالی
سر کننده رونده، جاری روان، همه جمیع، باقی چیزی باقی مردم دیگر: شاگردان حروفچین پنج نفر عمله طبع ده نفر سایر هفت نفر، جمع سایرین. توضیح بعضی پندارند که سایر (سائر) در عربی به معنی همه و جمیع است و بمعنی بقیه نیامده. این قول اشتباه است: (السائر الباقی)
بیدار مانده
نژاد انسان وحشی، زنده
افسانه گوینده، نقال
رونده، روان، جاری
غدر کننده و فریبنده