- زینابه
- کپورک از ماهیان
معنی زینابه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
نیش کژدم
آنزیم
کیش و آیین برتر، دین بهتر
آب آلوده به زهر مایع سمی، سمی که از میکروبها ترشح شود توکسین
آب با خون آمیخته
مایعی که در ساقه بعضی از گیاهها وجود دارد و گاهی بیرون می تراود، شیره خشخاش
آبی که از جایی در نهری فرومی ریزد، رود یا جویی که به رود دیگر می ریزد
مایعی که در ساقۀ بعضی از گیاه هان وجود دارد
خون آمیخته با آب، کنایه از اشک خونین، کنایه از خون
هر مایع لزج و لعاب دار مانند آب دهان یا آب بعضی از میوه ها
پر شاخه: درخت
((بَ یا بِ))
فرهنگ فارسی معین
آب لزج که از دهان و بینی انسان و جانوران برآید، آب لزج که از میوه (مثلاً هندوانه ای که زمستانی بر آن گذشته) برآید
مادۀ سمی که بعضی از باکتری ها می سازند و از آن ها ترشح می شود، توکسین، آب آلوده به زهر، آب زهردار
نوبت: (امروز بنابه ماست)
پایان هر چیز، دنبایه چیزی، جای منتهای سیل وادی، خلاصه. پیرو دنباله رو خویشی، جویبار آبراهه
کوتاه بالا مرد
کند راه رفتن
گیاهی است از تیره زنجبیلیها که دارای ساقه زیرزمینی دراز و باریک است. میوه اش کپسولی و دارای دانه های معطر است. این گیاه مانند دیگر گیاهان تیره زنجبیلیها در منطقه هند و مالزی میروید و در تداوی بعنوان مقوی و باد شکن و در تهیه برخی لیکورها مصرف میشود زنجبیل بیابانی امامون دشتی عرق الکافور. توضیح: در برخی کتب تاج الملوک زرد رومی را که بنام) انتله سودا (نیز نامیده میشود مرادف زرنباد گرفته اند. یا زرنباد چینی جدوار ختایی (جدوار)
گلو بند، ایستار
نیش کژدم
کرکریز مویریز
ناسرگی
مسیتارش
افزون کردن و افزون شدن
گل آهار تازی گشته
بچه ای که با بچه دیگر در یک موقع از یک شکم زائیده شده باشد