سداب، گیاهی خودرو با برگ هایش ضخیم، بدبو، آبدار و تلخ، گل های زرد رنگ و دانه های قهوه ای رنگ مثلثی که برگ و دانۀ آن در پزشکی به کار می رود، سذاب، پیگن
سُداب، گیاهی خودرو با برگ هایش ضخیم، بدبو، آبدار و تلخ، گل های زرد رنگ و دانه های قهوه ای رنگ مثلثی که برگ و دانۀ آن در پزشکی به کار می رود، سَذاب، پَیگَن
زندگانی کردن، (برهان) (انجمن آرا) (آنندراج)، زیستن، (ناظم الاطباء)، زینده و زندگانی کننده، (برهان) (آنندراج) (انجمن آرا) (از فرهنگ رشیدی) (از فرهنگ فارسی معین)، زیست کننده، (ناظم الاطباء)، اسم فاعل از زیستن، (حاشیۀ برهان چ معین) : زردشت را گفتند جانور چند نوع است ؟ ... گفت: ’زیانی گویا و زیانی گویامیرا و زیانی میرا’، رجوع شود به قابوسنامه به اهتمام نفیسی ص 71 با مقابلۀ عبارتی از قابوسنامه بقلم نگارنده ... (حاشیۀ برهان چ معین)، رجوع به مجلۀ یغما سال اول شمارۀ 4 صص 180- 185 شود، زندگی دهنده، (فرهنگ رشیدی)، به همه معانی رجوع به ترکیبهای این کلمه شود
زندگانی کردن، (برهان) (انجمن آرا) (آنندراج)، زیستن، (ناظم الاطباء)، زینده و زندگانی کننده، (برهان) (آنندراج) (انجمن آرا) (از فرهنگ رشیدی) (از فرهنگ فارسی معین)، زیست کننده، (ناظم الاطباء)، اسم فاعل از زیستن، (حاشیۀ برهان چ معین) : زردشت را گفتند جانور چند نوع است ؟ ... گفت: ’زیانی گویا و زیانی گویامیرا و زیانی میرا’، رجوع شود به قابوسنامه به اهتمام نفیسی ص 71 با مقابلۀ عبارتی از قابوسنامه بقلم نگارنده ... (حاشیۀ برهان چ معین)، رجوع به مجلۀ یغما سال اول شمارۀ 4 صص 180- 185 شود، زندگی دهنده، (فرهنگ رشیدی)، به همه معانی رجوع به ترکیبهای این کلمه شود