جدول جو
جدول جو

معنی زیزک - جستجوی لغت در جدول جو

زیزک
(زی زَ)
نوعی از میوه. (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از زیرک
تصویر زیرک
(پسرانه)
باهوش، جلد، از شخصیتهای شاهنامه، نام سالار موبدان درگاه ضحاک
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از میزک
تصویر میزک
شاش، ادرار، مایعی زرد رنگ مرکب از آب اسید اوریک نمک طعام و املاح دیگر که از طریق آلت تناسلی دفع می شود
شاش، ادرار، پیشاب، بول، زهراب، پیشار، پیشیار، چامیز، چامیر، چامین، چمین، کمیز، گمیز، شاشه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زیچک
تصویر زیچک
زویج، نوعی خوراک که از تکه های رودۀ گاو یا گوسفند پر شده از پیه و گوشت تهیه می شود، زونج، زنّاج، لکانه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زینک
تصویر زینک
روی، فلزی که در گراورسازی به کار می رود و روی آن عکس می گیرند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نیزک
تصویر نیزک
نیزه، تیر شهاب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چیزک
تصویر چیزک
چیز کوچک، در علم زیست شناسی خارپشت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زیرک
تصویر زیرک
زرنگ، باهوش، هوشیار، عاقل و دانا
فرهنگ فارسی عمید
قهرمان ملی بوهم که در حدود 1370 میلادی در ’تروکنوو’ متولد شد و به سرداری سپاه هوسیتها رسید و در حدود 1424 میلادی درگذشت، (از لاروس) ... سرباز چک و از رهبران هوسیان، در سال 1420 که جنگهای هوسی آغاز شد وی قریب 60 سال داشت ویک چشمش کور بود، زیزکا به تابوریان پیوست و فرماندهی سپاه آنان را بدست گرفت و با اینکه در 1421 بکلی نابینا شد پیروزیهای درخشانی بر کاتولیکها بدست آورد، با نظریات دینی افراطی تابوریان موافق نبود و در سال 1423 خود اتحادی تشکیل داد ولی از تابوریان نبریدو در اختلاف آنان با اوترکیان (هوسیان معتدل) طرف تابوریان را گرفت، او سرداری دلاور بود و از مبتکرین درفنون نظامی محسوب است، (از دایره المعارف فارسی)
لغت نامه دهخدا
(عَ کَ)
دهی از دهستان بانصر بخش بابلسر شهرستان بابل. سکنۀ آن 1185 تن. آب آن از رود خانه بابل. محصول آن برنج، پنبه، صیفی، مختصری غلات، کنف و کنجد است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
گیاهی است از تیره چلیپاییان که جزو سبزیهای خوراکی معمولی است و مزه اش تند و تیز است. گیاهی است یکساله و برگهایش کوچک و میوه اش خرجینک و بالدار است: تر تیزک رشاد تره تندک حب الرشاد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زیزم
تصویر زیزم
آوای پری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زینک
تصویر زینک
روی، فلزی که گراور سازان روی آن عکس گیرند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دیزک
تصویر دیزک
خاکستری رنگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از میزک
تصویر میزک
شاش بول
فرهنگ لغت هوشیار
پارسی تازی گشته نام ماه هفتم سال سریانی برابر با بخشی از فروردین و اردیبهشت سال خوری نیزه کوتاه، شهاب بشکل نیزه کوتاه که در آسمان دیده شود: جمع. (عربی) نیازک
فرهنگ لغت هوشیار
دانا و حکیم و فهیم و صاحب هوش با فهم هوشیار صاحب فراست، فولاد جوهر دار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از میزک
تصویر میزک
((زَ))
شاش، بول
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دیزک
تصویر دیزک
رنگ، رنگ سیاه و کبود، اسبی که رنگش سیاه یا خاکستری باشد، دیزج، دیزه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زیرک
تصویر زیرک
((رَ))
باهوش، زرنگ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زینک
تصویر زینک
روی، فلزی که روی آن عکس بگیرند و در چاپ و گراور سازی از آن استفاده کنند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زیرک
تصویر زیرک
عاقل
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از زیرک
تصویر زیرک
Astute, Shrewd, Witty
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از زیرک
تصویر زیرک
astucieux, spirituel
دیکشنری فارسی به فرانسوی
از توابع بابلسر واقع در منطقه ی بابل
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از زیرک
تصویر زیرک
проницательный , остроумный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از زیرک
تصویر زیرک
scharfsinnig, witzig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از زیرک
تصویر زیرک
проникливий , розумний , дотепний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از زیرک
تصویر زیرک
bystry, dowcipny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از زیرک
تصویر زیرک
精明的 , 机智的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از زیرک
تصویر زیرک
astuto, espirituoso
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از زیرک
تصویر زیرک
astuto, spiritoso
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از زیرک
تصویر زیرک
astuto, ingenioso
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از زیرک
تصویر زیرک
scherpzinnig, slim, geestig
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از زیرک
تصویر زیرک
चतुर
دیکشنری فارسی به هندی