جدول جو
جدول جو

معنی زیرپوست - جستجوی لغت در جدول جو

زیرپوست
پوستی که بزیر بشده است، مقابل روی پوست، جلد، (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)، قسمتی از زیرپوست که در زیر طبقۀ مالپیکی قرار گرفته و در ضخامت آن رگهای خونی و ریشه مو و بن پی های لامسه و غدد مولد عرق و ریشه ناخن (در پوست نوک انگشتان) و رشته های عصبی جلدی قرار دارند، (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از زیردست
تصویر زیردست
کسی که زیر فرمان دیگری باشد، فرمانبردار، فرودست، برای مثال ای زبردست زیردست آزار / گرم تا کی بماند این بازار (سعدی - ۶۷)، خوار، ذلیل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زیرپوش
تصویر زیرپوش
آنچه زیر پیراهن یا زیر لباس می پوشند، زیرپیراهنی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زردپوست
تصویر زردپوست
کسی که پوست بدنش زرد رنگ است، از نژاد زرد
فرهنگ فارسی عمید
نوعی از مرکبات است که پوست میوۀ آن چون پوست لیموی شیرین زرد و شکل آن چون گلابی کشیده و دراز باشد، بزرگتر از گلابی
لغت نامه دهخدا
(رُ سَ / سِ)
زیرستا. رجوع به زیرستا و زیردوتا و سه تا و ستا شود
لغت نامه دهخدا
(زَ)
یکی از نژادهای پنجگانه است و مردم چین، ژاپن، هندوستان، چین و تبت و مغول ها از این رسته اند. نژاد اصفر. ج، زردپوستان. و رجوع به زرد و اصفر و نژاد زرد شود
لغت نامه دهخدا
پوست دارها (درخت ها)، چون تبریزی، چنار، بلوط، آزاد و جز آن
لغت نامه دهخدا
تصویری از زیر دست
تصویر زیر دست
آنکه تحت امر دیگری به کار پردازد فرودست خدمتگذار، خوار و ذلیل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زیرپوش
تصویر زیرپوش
جامه زیرین، زیر پیراهن
فرهنگ لغت هوشیار
رعیت، آنکه تحت امر دیگری بکار پردازد، مطیع و فرمانبردار، خدمتگزار
فرهنگ لغت هوشیار
جانوری که پوستش دارای خار است. یا خار پوستان، جمع خار پوست. شاخه ای از جانوران دریایی که پوست بدنشان از خارهای بسیار پوشیده شده و دارای تقارن شعاعی میباشند
فرهنگ لغت هوشیار
قسمتی از زیر پوست که در زیر طبقه مالپیکی قرار گرفته و در ضخامت آن رگهای خونی و ریشه مو و بن پیهای لامسه و غدد و مولد عرق و ریشه ناخن (در پوست نوک انگشتان) و رشته عصبی جلدی قرار دارند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زیر دست
تصویر زیر دست
تحت اليد
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از زیر دست
تصویر زیر دست
Subordinate
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از زیر دست
تصویر زیر دست
subordonné
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از زیر دست
تصویر زیر دست
підлеглий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از زیر دست
تصویر زیر دست
รอง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از زیر دست
تصویر زیر دست
подчинённый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از زیر دست
تصویر زیر دست
untergeordnet
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از زیر دست
تصویر زیر دست
تابع
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از زیر دست
تصویر زیر دست
অধীনস্থ
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از زیر دست
تصویر زیر دست
mtumishi
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از زیر دست
تصویر زیر دست
podporządkowany
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از زیر دست
تصویر زیر دست
隷属的な
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از زیر دست
تصویر زیر دست
כפוף
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از زیر دست
تصویر زیر دست
종속적인
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از زیر دست
تصویر زیر دست
अधीनस्थ
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از زیر دست
تصویر زیر دست
ondergeschikt
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از زیر دست
تصویر زیر دست
subordinado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از زیر دست
تصویر زیر دست
subordinato
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از زیر دست
تصویر زیر دست
subordinado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از زیر دست
تصویر زیر دست
从属的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از زیر دست
تصویر زیر دست
bawahan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی