یکی از نژادهای پنجگانه است و مردم چین، ژاپن، هندوستان، چین و تبت و مغول ها از این رسته اند. نژاد اصفر. ج، زردپوستان. و رجوع به زرد و اصفر و نژاد زرد شود
کنایه از بخیل. (آنندراج). ممسک. بخیل. پول دوست. رذل. (ناظم الاطباء). بخیل و ممسک. (شرفنامۀ منیری) : زردوست از دست جهان در پای پیل افتاده دان ما زیر پای دوستان، زر پیل ’؟’ بالا ریخته. خاقانی (دیوان چ سجادی ص 377)
قسمتی از زیر پوست که در زیر طبقه مالپیکی قرار گرفته و در ضخامت آن رگهای خونی و ریشه مو و بن پیهای لامسه و غدد و مولد عرق و ریشه ناخن (در پوست نوک انگشتان) و رشته عصبی جلدی قرار دارند
بمعنی زادخور است که پیر سالخورده باشد. (برهان قاطع) (آنندراج) ، شخصی که چیزی کم خورد و ضعیف و نحیف باشد. (برهان قاطع) (آنندراج) ، کودکی که از بیماری کلان نگردد، الائتنان. (منتهی الارب در مادۀ ت ن ن). قصیع. کلانسال خرد، الشباب. (السامی فی الاسامی). طفلی که نمو او کم است و مبتلا به لاغری و نقصان قوه نامیه باشد، شخصی که هر چه دارد صرف کند. (برهان قاطع) (آنندراج)