جدول جو
جدول جو

معنی زیرخرد - جستجوی لغت در جدول جو

زیرخرد
از الحان قدیمی موسیقی ایرانی
تصویری از زیرخرد
تصویر زیرخرد
فرهنگ فارسی عمید
زیرخرد
(خُ)
نام لحنی بود از موسیقی. (برهان) (ناظم الاطباء) (از فرهنگ فارسی معین). زیربزرگان. زیرخورد. (آنندراج). زیربزرگان. نام لحنی است از موسیقی. (جهانگیری) :
... کآن زیرخرد و زیربزرگانم آرزوست.
مولوی (از جهانگیری)
لغت نامه دهخدا
زیرخرد
((خُ))
لحنی است از موسیقی قدیم
تصویری از زیرخرد
تصویر زیرخرد
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از زهرخند
تصویر زهرخند
خنده از روی خشم و غضب، برای مثال بخندید و گفت اندر آن زهرخند / که افسوس بر کار چرخ بلند (نظامی۵ - ۸۱۵)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دیرکرد
تصویر دیرکرد
دیر کردن، دیر شدن، در بانکداری عقب انداختن پرداخت وجه سند، تاخیر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زرخرید
تصویر زرخرید
خریده شده به زر، آنچه با پول خریده شده، غلام یا کنیز خریده شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پیر خرد
تصویر پیر خرد
عقل کل، فرد کامل، مرد دانا و عاقل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پیرمرد
تصویر پیرمرد
مرد پیر، مرد سال خورده و کهن سال
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زبرمرد
تصویر زبرمرد
مرد توانا، معروف و برگزیده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شیرمرد
تصویر شیرمرد
دلیر، دلاور، شجاع، بی باک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بی خرد
تصویر بی خرد
احمق، کودن، کم خرد، ابله، کم عقل، گول، غمر، کانا، لاده، خام ریش، ریش کاو، بی عقل، فغاک، انوک، سبک رای، خل، تپنکوز، گردنگل، بدخرد، شیشه گردن، خرطبع، چل، تاریک مغز، دبنگ، دنگل، دنگ، کاغه، کهسله، کردنگ، غتفره
فرهنگ فارسی عمید
(خُرْ)
نام پرده ای از موسیقی که در آخر شب سرایند. (غیاث). رجوع به زیرخرد شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از زبرمرد
تصویر زبرمرد
مرد توانا و معروف
فرهنگ لغت هوشیار
مرد سالخورده مرد کهن سالمقابل پیر زن: موکلان... آن مردمان را دیدند که با پیرمرد گفتار میکردند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی خرد
تصویر بی خرد
بی عقل، نابخرد، بی ادراک، بی فکر، بی اندیشه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زیر خرد
تصویر زیر خرد
لحنی است از موسیقی قدیم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیر خرد
تصویر پیر خرد
فرد کامل، عقل کل، مرد دانا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زهرخند
تصویر زهرخند
((~. خَ))
خنده ای که از روی خشم کنند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زادخرد
تصویر زادخرد
((خُ))
کم سال
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شیرمرد
تصویر شیرمرد
((مَ))
مرد شجاع و بی باک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زرخرید
تصویر زرخرید
((زَ. خَ))
غلام و کنیزی که خریده شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دیرکرد
تصویر دیرکرد
((کَ))
دیر کردن، عقب افتادن، تأخیر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بی خرد
تصویر بی خرد
بی شعور
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از زیربند
تصویر زیربند
تبصره
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دیرکرد
تصویر دیرکرد
تاخیر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دیرکرد
تصویر دیرکرد
Tardiness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از زیررده
تصویر زیررده
Subcategory
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از دیرکرد
تصویر دیرکرد
опоздание
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از زیررده
تصویر زیررده
подкатегория
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از زیررده
تصویر زیررده
Unterkategorie
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از دیرکرد
تصویر دیرکرد
Verspätung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از دیرکرد
تصویر دیرکرد
запізнення
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از زیررده
تصویر زیررده
підкатегорія
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از دیرکرد
تصویر دیرکرد
spóźnienie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از زیررده
تصویر زیررده
podkategoria
دیکشنری فارسی به لهستانی