جدول جو
جدول جو

معنی زرخرید

زرخرید
خریده شده به زر، آنچه با پول خریده شده، غلام یا کنیز خریده شده
تصویری از زرخرید
تصویر زرخرید
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با زرخرید

زرخرید

زرخرید
غلام و کنیزک که خریده شده باشد. (آنندراج). هر چیز که شخص خریده باشد مانند غلام و داده. (ناظم الاطباء). درم خرید. درم خریده. مملوک. عبد. بنده. غلام زرخرید. بندۀزرخرید. کنیز زرخرید. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا

سرخرید

سرخرید
فدیه. فداء. سربها. (یادداشت مؤلف). رجوع به مادۀ بعد شود
لغت نامه دهخدا

خرخریه

خرخریه
ضعیف. ناتوان، منه: ساق خرخریه، ای ساق ضعیف و ناتوان. (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا