معنی پیر خرد - فرهنگ فارسی عمید
معنی پیر خرد
- پیر خرد
- عقل کل، فرد کامل، مرد دانا و عاقل
تصویر پیر خرد
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با پیر خرد
پیر خرد
- پیر خرد
- عقل. عقل کل. فرد کامل. مرد هنر. (آنندراج). مرد دانا و عاقل:
درین چمن که گلش پیش خیز صبحدم است
بشرع پیر خرد خواب صبح عصیان است.
دانش (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
پیر خر
- پیر خر
- خرپیر خر کهن سال: چه کوشش کند پیر خر زیر بار تو میرو که بر باد پایی سوار. (سعدی) سالخورده نادان کهنسال بیخرد
فرهنگ لغت هوشیار
پیش درد
- پیش درد
- درد دایم زائو قبل از تولد بچه درد ابتدایی زن باردار قبل از شدت آن و پیش از تولد فرزند
فرهنگ لغت هوشیار