جدول جو
جدول جو

معنی زیجک - جستجوی لغت در جدول جو

زیجک
(جَ)
رودۀ گوسفند با مصالح پر کرده و خشک نموده که در وقت حاجت پخته خورند. (ناظم الاطباء). (الزیجک) رودۀ برۀ علفخوار که قطعه قطعه کنند هر پاره یک وجب بالا و به یکدیگر پیچند و در ماستبا اندازند و خواتین به تبرک در اندرون حجره به یکدیگر فرستند. بیت:
پیش زنان ماستبای لعبت زیجک
همچو مقیلی است کش مبار نباشد.
ابواسحاق (فرهنگ دیوان اطعمه).
شهله چربش دوله کیپا پاچه دست و کله سر
روده زیجک شش حسیبک دل کباب و خون جگر.
ابواسحاق (دیوان اطعمه).
، رودۀبرۀ شیرخوردۀ پاک کرده و گلوله کردۀ به سیخ کشیده که کباب کنند و خورند. (ناظم الاطباء). رودۀ گوسفند که بریان کنند. (اصطلاحات و لغات مشکل دیوان اطعمه ابواسحاق چ استانبول ص 178). به هر دو معنی رجوع به زیچک شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از زیرک
تصویر زیرک
(پسرانه)
باهوش، جلد، از شخصیتهای شاهنامه، نام سالار موبدان درگاه ضحاک
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از زینک
تصویر زینک
روی، فلزی که در گراورسازی به کار می رود و روی آن عکس می گیرند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زیرک
تصویر زیرک
زرنگ، باهوش، هوشیار، عاقل و دانا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بیجک
تصویر بیجک
برگه ای که فروشنده، نوع و مقدار کالا را در آن می نویسد و برای خریدار می فرستد که از روی آن کالا را تحویل بگیرد و رسید بدهد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زیچک
تصویر زیچک
زویج، نوعی خوراک که از تکه های رودۀ گاو یا گوسفند پر شده از پیه و گوشت تهیه می شود، زونج، زنّاج، لکانه
فرهنگ فارسی عمید
دانا و حکیم و فهیم و صاحب هوش با فهم هوشیار صاحب فراست، فولاد جوهر دار
فرهنگ لغت هوشیار
تکه کاغذی را گویند که فروشنده جنس نوع کالا و اندازه و مقدار آن را می نویسد غیاث آن راهندی دانسته ولی واژه ای پارسی است بیجک قطعه کاغذی که فروشنده جنس نوع کالا و کمیت آنرا در آن یادداشت کند و بخریدار دهد فاکتور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زینک
تصویر زینک
روی، فلزی که گراور سازان روی آن عکس گیرند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیجک
تصویر بیجک
((جَ))
فاکتور، کاغذی که در آن فروشنده نوع، مقدار و قیمت کالا را می نویسد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زینک
تصویر زینک
روی، فلزی که روی آن عکس بگیرند و در چاپ و گراور سازی از آن استفاده کنند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زیرک
تصویر زیرک
((رَ))
باهوش، زرنگ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زیرک
تصویر زیرک
عاقل
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از زیرک
تصویر زیرک
Astute, Shrewd, Witty
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از زیرک
تصویر زیرک
astucieux, spirituel
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از زیرک
تصویر زیرک
פיקח , נָבוֹן , שנון
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از زیرک
تصویر زیرک
鋭い , 賢い , 機知のある
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از زیرک
تصویر زیرک
চতুর , প্রজ্ঞাবান
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از زیرک
تصویر زیرک
mwenye busara, mwerevu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از زیرک
تصویر زیرک
ฉลาด , ฉลาด
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از زیرک
تصویر زیرک
زیرک , ہوشیار , ذہین
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از زیرک
تصویر زیرک
cerdik, cerdas
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از زیرک
تصویر زیرک
영리한 , 재치 있는
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از زیرک
تصویر زیرک
bystry, dowcipny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از زیرک
تصویر زیرک
चतुर
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از زیرک
تصویر زیرک
scherpzinnig, slim, geestig
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از زیرک
تصویر زیرک
astuto, ingenioso
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از زیرک
تصویر زیرک
astuto, spiritoso
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از زیرک
تصویر زیرک
astuto, espirituoso
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از زیرک
تصویر زیرک
精明的 , 机智的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از زیرک
تصویر زیرک
проникливий , розумний , дотепний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از زیرک
تصویر زیرک
scharfsinnig, witzig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از زیرک
تصویر زیرک
проницательный , остроумный
دیکشنری فارسی به روسی
زیرک، فقیر
دیکشنری اردو به فارسی