جدول جو
جدول جو

معنی زوژ - جستجوی لغت در جدول جو

زوژ
زخم و جراحت شمشیر یا زبان، (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس)، نفوذ، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از زوم
تصویر زوم
زوم (Zoom) در سینما یکی از تکنیک های مهم و پرکاربرد در فیلمبرداری است که با استفاده از تغییر فاصله کانونی لنز دوربین، تصویر به صورت پیوسته بزرگتر یا کوچکتر می شود. این تکنیک به فیلمسازان اجازه می دهد تا بدون حرکت دادن دوربین، به سوژه نزدیک تر شوند یا از آن دور شوند. زوم می تواند تاثیرات بصری و روانی متفاوتی بر مخاطب داشته باشد و بسته به نحوه استفاده، به خلق فضاها و احساسات مختلف کمک کند.
انواع زوم در سینما
1. زوم این (Zoom In):
- با زوم این، تصویر به سوژه نزدیک تر می شود و جزئیات بیشتری از آن به نمایش گذاشته می شود. این تکنیک می تواند برای برجسته کردن اهمیت یک شیء یا شخصیت، نشان دادن حالت چهره، یا جلب توجه مخاطب به یک جزئیات خاص استفاده شود.
2. زوم اوت (Zoom Out):
- با زوم اوت، تصویر از سوژه دورتر می شود و نمای گسترده تری از صحنه به نمایش گذاشته می شود. این تکنیک می تواند برای نشان دادن ارتباط یک سوژه با محیط اطراف، انتقال حس تنهایی یا کوچکی، یا به تصویر کشیدن فضای وسیع استفاده شود.
تاثیرات و کاربردهای زوم در سینما
1. ایجاد تنش و تعلیق:
- زوم سریع به سمت یک شیء یا شخصیت می تواند احساس تعلیق و تنش را در صحنه ایجاد کند. این تکنیک به ویژه در ژانرهای ترسناک و مهیج کاربرد زیادی دارد.
2. برجسته سازی احساسات:
- زوم این به چهره یک شخصیت می تواند احساسات و واکنش های درونی او را به شکلی موثرتر به نمایش بگذارد. این کار می تواند به ایجاد ارتباط عاطفی قوی تر با مخاطب کمک کند.
3. انتقال اطلاعات:
- زوم اوت می تواند اطلاعات بیشتری درباره محیط یا موقعیت ارائه دهد و به مخاطب کمک کند تا بهتر بفهمد که شخصیت ها کجا هستند و چه شرایطی دارند.
4. تغییر درک فضا و زمان:
- استفاده خلاقانه از زوم می تواند به تغییر درک مخاطب از فضا و زمان کمک کند. به عنوان مثال، زوم آهسته می تواند گذر زمان را نشان دهد یا زوم سریع می تواند تغییر ناگهانی در فضا را به تصویر بکشد.
تکنیک های مرتبط با زوم
1. دالی زوم (Dolly Zoom):
- تکنیکی است که در آن دوربین همزمان با زوم کردن، به سمت جلو یا عقب حرکت می کند. این تکنیک باعث تغییر پس زمینه می شود در حالی که سوژه در همان اندازه باقی می ماند. دالی زوم اغلب برای ایجاد احساس ناآرامی یا شوک استفاده می شود و به عنوان `اثر ورتیگو` نیز شناخته می شود، زیرا در فیلم `سرگیجه` (Vertigo) ساخته آلفرد هیچکاک مشهور شد.
2. کرین زوم (Crane Zoom):
- ترکیبی از حرکت دوربین با استفاده از جرثقیل (کرین) و زوم است که می تواند برای ایجاد نماهای پیچیده و دینامیک استفاده شود.
فیلم های مشهور با استفاده برجسته از زوم
- `سرگیجه` (Vertigo)
- استفاده از دالی زوم برای ایجاد احساس سرگیجه و ناآرامی.
- `جادوگر شهر اوز` (The Wizard of Oz)
- استفاده از زوم برای انتقال بین دنیای سیاه و سفید و رنگی.
- `روانی` (Psycho)
- زوم این بر روی چهره نورمن بیتس برای افزایش تعلیق و تنش.
نتیجه گیری
زوم یکی از تکنیک های قدرتمند و چندکاربردی در سینما است که به فیلمسازان امکان می دهد تا با تغییرات ساده در فاصله کانونی لنز، تاثیرات بصری و احساسی مختلفی را بر مخاطب بگذارند. استفاده خلاقانه و مناسب از زوم می تواند به تقویت داستان گویی و ایجاد تجربه ای غنی تر و جذاب تر برای مخاطبان کمک کند.
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
تصویری از زوغ
تصویر زوغ
نهر، رودخانه، جوی، زرداب، برای مثال دلی که پر از زوغ هجران بود / ورا وصل معشوقه درمان بود (ابوشکور - شاعران بی دیوان - ۱۰۰)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زون
تصویر زون
زان، از آن، بهره، حصه، قسمت، برای مثال به چشم اندرون دیده از زون اوست / به جسم اندرون جنبش از خون اوست (عنصری - ۳۵۲ حاشیه)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بوژ
تصویر بوژ
گرداب، جایی در دریا که آب دور خود می چرخد و فرو می رود، آبگرد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نوژ
تصویر نوژ
کاج، درختی خودرو با برگ های سوزنی و میوۀ مخروطی شکل، کاژو، ناژو، ناجو، نوج، نشک، وهل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زود
تصویر زود
مقابل دیر، پیش از وقت، تند، باشتاب، سریع
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زور
تصویر زور
توانایی، نیرو، قوه، قدرت، برای مثال چه خوش گفت آن تهیدست سلحشور / جوی زر بهتر از پنجاه من زور (سعدی - ۱۲۵)

فشار، زبر دستی، جور و ستم
کذب، دروغ، باطل
زور آوردن: زور دادن، فشار دادن، فشار وارد کردن بر کسی یا بر چیزی
زور کردن: زور و قوه به کار بردن، ظلم و تعدی کردن
زور گفتن: کنایه از حرف زور زدن و کسی را به زور مجبور به قبول امری کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زوخ
تصویر زوخ
زگیل، ضایعۀ پوستی کوچک سفت و سخت که روی پوست بدن پیدا می شود اما درد ندارد
سگیل، وردان، واروک، واژو، بالو، تاشکل، گندمه، آزخ، زخ، آژخ، ژخ، ثؤلول
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زوش
تصویر زوش
تندخو، بدخو، بدطبع برای مثال بانگ کردمت ای فغ سیمین / زوش خواندم تو را که هستی زوش (رودکی - ۵۲۴)
نیرومند، برای مثال بریزد پنجه و دندان و شاخ و زهره در رزمت / ز ببر زوش و پیل مست و گرگ تند و شیر نر (عبدالواسع جبلی - ۱۹۴)
اخمو، کسی که اخم کند و چین بر ابرو انداخته و روی خود را درهم بکشد، عبوس، عبّاس، متربّد، بداخم، عابس، روترش، دژبرو، ترش روی، سخت رو، گره پیشانی، ترش رو، بداغر، اخم رو، تیموک، تندرو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کوژ
تصویر کوژ
قوز، برآمدگی در چیزی، خمیده، منحنی، گوژ، کوز، غوز، محدّب، گنگ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گوژ
تصویر گوژ
قوز، برآمدگی در چیزی، خمیده، منحنی، کوژ، کوز، غوز، محدّب، گنگ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زوج
تصویر زوج
شوهر، شوی، مقابل فرد، قرین، جفت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زوع
تصویر زوع
تننده جولاهه (عنکبوت)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زوج
تصویر زوج
شوی، همسر، جفت، همتا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نوژ
تصویر نوژ
کاج
فرهنگ لغت هوشیار
وسیله ای جهت سر خوردن روی یخ و برف که در پیستهای اسکی روی آن می نشیند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گوژ
تصویر گوژ
خمیده، کج، دو تا، کمانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کوژ
تصویر کوژ
کوز، خمیده و منحنی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بوژ
تصویر بوژ
گرداب
فرهنگ لغت هوشیار
خشمگین، ترشروی، تند خوی، و بمعنی ناکس و فرومایه و بنده زر خرید هم گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روژ
تصویر روژ
ماده ای سرخ رنگ که زنان بلب مالند، سرخ قرمز پودر روژ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زوی
تصویر زوی
دور کردن چیزی را، پوشیدن راز از کسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زون
تصویر زون
بت، جائی که در آن بتها را گرد بیاورند و آراسته کنند
فرهنگ لغت هوشیار
شگفت شگفت انگیر، زیرک چالاک، دلاور خورویخاز (تمایل آفتاب از میانه آسمان) و یخازیدن خور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زوک
تصویر زوک
خرامیدن، راه رفتن کلاغ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زوق
تصویر زوق
سیماب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ژوژ
تصویر ژوژ
خارپشت، جوجه تیغی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زور
تصویر زور
توانائی، قوه، قدرت، نیرو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بوژ
تصویر بوژ
گرداب، سنگینی حال و تب و حرارت بدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زون
تصویر زون
بهره، قسمت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زوم
تصویر زوم
نوعی عدسی با فاصله کانونی متغیر
زوم کردن: کنایه از خیره شدن، با توجه نگاه کردن در چیزی، تغییر دادن فاصله کانونی عدسی زوم برای تطبیق با موضوع مورد نظر عکاس یا فیلمبردار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کوژ
تصویر کوژ
محدب
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از زوج
تصویر زوج
جفت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از گوژ
تصویر گوژ
قوز
فرهنگ واژه فارسی سره