توانایی، نیرو، قوه، قدرت، برای مثال چه خوش گفت آن تهیدست سلحشور / جوی زر بهتر از پنجاه من زور (سعدی - ۱۲۵)
فشار، زبر دستی، جور و ستم کذب، دروغ، باطل زور آوردن: زور دادن، فشار دادن، فشار وارد کردن بر کسی یا بر چیزی زور کردن: زور و قوه به کار بردن، ظلم و تعدی کردن زور گفتن: کنایه از حرف زور زدن و کسی را به زور مجبور به قبول امری کردن