نام دختر خسروپرویز، سرزمین تور، نام سرزمینی منسوب به تور پسر فریدون پادشاه پیشدادی که بر آن سوی رود جیحون یعنی ماوراءالنهر واقع بوده و از طرف مشرق تا دریاچه آرال امتداد داشته است
نام دختر خسروپرویز، سرزمین تور، نام سرزمینی منسوب به تور پسر فریدون پادشاه پیشدادی که بر آن سوی رود جیحون یعنی ماوراءالنهر واقع بوده و از طرف مشرق تا دریاچه آرال امتداد داشته است
بصیغۀ تثنیه، هر دو شانه. (منتهی الارب) : جاء یضرب بازدریه، آمد فارغ و تهی دست از هر چیزی، پیش درآمدن. (منتهی الارب). فراپیش شدن. (تاج المصادر بیهقی) ، نزدیک گردیدن. (منتهی الارب). نزدیک آمدن. بیکدیگر نزدیک آمدن. (تاج المصادر بیهقی). نزدیکی جستن. نزدیکی. (منتهی الارب). گرد آمدن. (زوزنی) ، متفرق شدن. (منتهی الارب)
بصیغۀ تثنیه، هر دو شانه. (منتهی الارب) : جاء یضرب بازدریه، آمد فارغ و تهی دست از هر چیزی، پیش درآمدن. (منتهی الارب). فراپیش شدن. (تاج المصادر بیهقی) ، نزدیک گردیدن. (منتهی الارب). نزدیک آمدن. بیکدیگر نزدیک آمدن. (تاج المصادر بیهقی). نزدیکی جستن. نزدیکی. (منتهی الارب). گرد آمدن. (زوزنی) ، متفرق شدن. (منتهی الارب)
بندی باشد آهنین که بر پای بندیان گذارند. (برهان). بندی باشد از آهن که بر پای مجرمان نهند وآنرا به فتح آورده اند. (انجمن آرا). بندی باشد که در پای مجرمان نهند و آن از آهن می باشد. (آنندراج). بخا و بندی آهنین که بر پای بندیان نهند. (ناظم الاطباء). رجوع به زولانه شود
بندی باشد آهنین که بر پای بندیان گذارند. (برهان). بندی باشد از آهن که بر پای مجرمان نهند وآنرا به فتح آورده اند. (انجمن آرا). بندی باشد که در پای مجرمان نهند و آن از آهن می باشد. (آنندراج). بخا و بندی آهنین که بر پای بندیان نهند. (ناظم الاطباء). رجوع به زولانه شود