جدول جو
جدول جو

معنی زودبیز - جستجوی لغت در جدول جو

زودبیز
شتابزده و عجول:
زودبیز و تند و زودآزار باشد هر شهی
خواجه باری زودبیز و تند و زودآزار نیست،
فرخی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خودبین
تصویر خودبین
کسی که فقط خود را می بیند و به دیگران توجه ندارد، مغرور، متکبر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بادبیز
تصویر بادبیز
بادبزن، وسیله ای برای به حرکت در آوردن هوا و ایجاد باد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زودخیز
تصویر زودخیز
آنکه زود از جا برخیزد، کسی که صبح زود از خواب بیدار شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آردبیز
تصویر آردبیز
الک، وسیله ای گرد و دیواره دار با سطح سوراخ سوراخ معمولاً ریز که برای جدا کردن ناخالصی، گردها یا اجزای ریز و درشت حبوبات، آرد و امثال آن به کار می رود، پرویزن، گربال، پریزن، موبیز، تنک بیز، پرویز، تنگ بیز، منخل، غربال، غربیل، چاولی، پریز، غرویزن
فرهنگ فارسی عمید
(دَ / دِ)
کنایه از فرمانبردار و خدمتکار باشد، (برهان)، خادم فرمانبردار چست و چالاک، (آنندراج) (از انجمن آرا)، فرمانبردار و مطیع، (فرهنگ رشیدی)، چالاک، (غیاث)، فرمانبردار، خدمتکار، (فرهنگ فارسی معین)، فرمانبردار و مطیع و خدمتکار، (ناظم الاطباء)، به شتاب حرکت کننده، زودخیزنده، چست:
دیرخواب و زودخیز و تیزسیر و دوربین
خوش عنان و کش خرام و پاکزاد ونیکخوی،
منوچهری،
زودخیز است و خوش گریز حشر
زودزای است و زودمیر شرر،
سنائی،
وشاقان موکب رو زودخیز
به دیدار تازه به رفتار تیز،
نظامی،
بفرمودتا خازن زودخیز
کند پیل بالا بر او گنج ریز،
نظامی
لغت نامه دهخدا
تصویری از زود خیز
تصویر زود خیز
فرمانبردار خدمتکار
فرهنگ لغت هوشیار
شیرینی است از آمیختن ماست کیسه انداخته با نشاسته و ریختن این آمیخته در روغن کنجد داغ بوسیله قیفی مخصوص و پختن در روغن مذکور و سپس انداختن آن در شیره شکر درست کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زودکین
تصویر زودکین
کسی که زود عداوت و دشمنی نماید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خودبین
تصویر خودبین
مغرور متکبر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بادبیز
تصویر بادبیز
فصل خزان پاییز تیر خریف برگ ریزان
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مودب، از ریشه پارسی ادب آموختگان ادبدانان در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) جمع مودب در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مو بیز
تصویر مو بیز
غربال با سوراخهای تنگ
فرهنگ لغت هوشیار
آنچه که زود پزد مقابل دیر پز:) این نخود زود پز است . (یا دیگ زود پز دیگی که خوراک را در زمانی کوتاه بپزد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زودخیز
تصویر زودخیز
کنایه از خدمتگزار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خودبین
تصویر خودبین
مغرور، متکبر
فرهنگ فارسی معین
نوعی شیرینی است که برای تهیه آن نشاسته و ماست را مخلوط کنند و سپس در شربت، شکر، آب و گلاب قرار می دهند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آردبیز
تصویر آردبیز
غربال، غربیل
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خودبین
تصویر خودبین
Egotistical
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از خودبین
تصویر خودبین
égocentrique
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از خودبین
تصویر خودبین
自己中心的な
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از خودبین
تصویر خودبین
אגואיסטי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از خودبین
تصویر خودبین
स्वार्थी
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از خودبین
تصویر خودبین
egois
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از خودبین
تصویر خودبین
ตัวเอง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از خودبین
تصویر خودبین
egoïstisch
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از خودبین
تصویر خودبین
egoistisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از خودبین
تصویر خودبین
egotista
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از خودبین
تصویر خودبین
egoista
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از خودبین
تصویر خودبین
egoísta
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از خودبین
تصویر خودبین
自私的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از خودبین
تصویر خودبین
egoistyczny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از خودبین
تصویر خودبین
егоїстичний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از خودبین
تصویر خودبین
эгоистичный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از خودبین
تصویر خودبین
이기적인
دیکشنری فارسی به کره ای