جدول جو
جدول جو

معنی زودخیز

زودخیز
(دَ / دِ)
کنایه از فرمانبردار و خدمتکار باشد، (برهان)، خادم فرمانبردار چست و چالاک، (آنندراج) (از انجمن آرا)، فرمانبردار و مطیع، (فرهنگ رشیدی)، چالاک، (غیاث)، فرمانبردار، خدمتکار، (فرهنگ فارسی معین)، فرمانبردار و مطیع و خدمتکار، (ناظم الاطباء)، به شتاب حرکت کننده، زودخیزنده، چست:
دیرخواب و زودخیز و تیزسیر و دوربین
خوش عنان و کش خرام و پاکزاد ونیکخوی،
منوچهری،
زودخیز است و خوش گریز حشر
زودزای است و زودمیر شرر،
سنائی،
وشاقان موکب رو زودخیز
به دیدار تازه به رفتار تیز،
نظامی،
بفرمودتا خازن زودخیز
کند پیل بالا بر او گنج ریز،
نظامی
لغت نامه دهخدا