جدول جو
جدول جو

معنی زهشت - جستجوی لغت در جدول جو

زهشت
دم و نفس را گویند
تصویری از زهشت
تصویر زهشت
فرهنگ لغت هوشیار
زهشت
دم، نفس
تصویری از زهشت
تصویر زهشت
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بهشت
تصویر بهشت
(دخترانه)
فردوس، جنت (نگارش کردی: بهههشت)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از نهشت
تصویر نهشت
وضع
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بهشت
تصویر بهشت
باغی که از خوشی و خرمی نظیر نداشته باشد، جنت، فردوس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دهشت
تصویر دهشت
حیرت و سراسیمگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زهمت
تصویر زهمت
باد گنده بوی ریم و چربش بوی گوشت چرب متعفن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دهشت
تصویر دهشت
سراسیمگی از شرم یا ترس، حیرت، سرگشتگی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بهشت
تصویر بهشت
جایی که نیکوکاران پس از مردن همیشه در آنجا خواهند بود، جنّت، فردوس، مینو، گشتا، سبزباغ، ارم، باغ ارم، باغ بهشت، رضوان، سرای جاوید، اعلا علّیین، خلد، باغ خلد، خلدستان، دارالخلد، دار قرار، دارالقرار، دارالسّرور، دارالسّلام، دارالنّعیم، علّیین، فردوس اعلا، قدس، نعیم
جایی که از خوبی و خرمی نظیر نداشته باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دهشت
تصویر دهشت
بخشش، عطا، کرم، دهش، بخشیدن چیزی به کسی، داشن، منحت، جود، داشاد، جدوا، داشات، بغیاز، صفد، داد و دهش، فغیاز، برمغاز، عطیّه، بذل، سماحت، احسان، اعطا، عتق
فرهنگ فارسی عمید
مهترین بزرگترین، (در مورد شاه) اعلی حضرت: نخستین سر نامه گفت از مهست شهنشاه کسرای یزدان پرست. (شا. بخ)
فرهنگ لغت هوشیار
هر یک از روزهای پنجه دزدیده (خمسه مسترقه) را بنام یکی از فصلهای گاتها نامیده اند و (وهیشتواشت گاه) یا (وهشت وشت) نام روز پنجم است
فرهنگ لغت هوشیار
((بِ هِ))
جایی خوش آب وهوا و سرسبز و خرم و سرشار از خوبی ها و لذت ها که پاداش پس از مرگ است، فردوس، جنت، مینو، خلد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دهشت
تصویر دهشت
((دَ شَ))
سرگشتگی، حیرت، تعجب، شگفتی، اضطراب، ترس، خوف. («دهش» از عربی به معنی سرگشتگی، حیرت، سراسیمگی)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زهمت
تصویر زهمت
((زُ مَ))
باد گنده، بوی ریم و چربش، بوی گوشت چرب متعفن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نهشت
تصویر نهشت
نهشتن، در علم زمین شناسی موادی که به وسیلۀ آب یا باد از محلی به محل دیگر حمل و در آنجا انباشته می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زشت
تصویر زشت
بد شکل، بدگل، ناهموار، زبون، درشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زهش
تصویر زهش
تولد، زائیده شدن، زایش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هشت
تصویر هشت
بعد از هفت، عدد «۸»
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زشت
تصویر زشت
مقابل زیبا، بدگل، بدنما، ناپسند
زشت و زیبا: در ادبیات در فن بدیع شعری که یک مصراع آن مدح و مصراع دیگرش ذم باشد برای مثال زلف است این که بر رخ چون گل فکنده ای / یا دسته یوشنی است که بر پل فکنده ای ی پوشیده ای تو آن تن سیمین به پیرهن / یا یک تغار ماست بر آن جل فکنده ای، تحویل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زشت
تصویر زشت
((زِ شْ))
بدنما، بدگل، ناپسند، قبیح
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هشت
تصویر هشت
((هَ))
عدد اصلی بین هفت و نه (8)
هشت کسی گرو نه بودن: کنایه از درآمد کم و هزینه زیاد داشتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زهش
تصویر زهش
زایش، تراوش. زهیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زشت
تصویر زشت
Garish, Gross, Ugly, Unhandsome, Unsightly, Hideous
دیکشنری فارسی به انگلیسی
кричащий , грубый , уродливый , некрасивый
دیکشنری فارسی به روسی
grell, grob, hässlich, unattraktiv, unschön
دیکشنری فارسی به آلمانی
кричущий , грубий , потворний , некрасивий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
jaskrawy, wulgarny, brzydki
دیکشنری فارسی به لهستانی
花哨的 , 粗俗的 , 可怕的 , 丑陋的 , 不帅的
دیکشنری فارسی به چینی