- زهار
- آلت تناسلی، آلات تناسلی
معنی زهار - جستجوی لغت در جدول جو
- زهار
- زیر شکم، شرمگاه
- زهار
- زیر شکم، گرداگرد آلت تناسل مرد یا زن که موی از آن می روید، شرمگاه
- زهار ((زِ))
- آلت تناسلی مرد یا زن و حوالی آن که موی از آن روید، شرمگاه
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
درخشندگی سپیدی
شکوفه ها
شکوفه ها، گل درخت میوه دار که پیش از روییدن برگ شکفته می شود، غنچه مثلاً شکوفۀ هلو و زردآلو
جمع زهر و زهره، شکوفه ها، گل ها
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
نام یکی از شعرای عرب در دوران جاهلیت، نام چندتن از شخصیتهای تاریخی از جمله نام یکی از یاران حسین (ع) که در روز عاشورا به شهادت رسید، از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری ایرانی در سپاه کیخسرو پادشاه کیانی
امنیت، امان
کنترل
(دخترانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
گلی مرکب با گل برگهای پیوسته به رنگهای سفید قرمز نارنجی صورتی یا دو رنگ که انواع گوناگون کمپر و پرپر دارد
(دخترانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
شکوفه، گل، سه ماه اول سال شمسی، نام اولین فصل سال، پس از زمستان و پیش از تابستان، شکوفه درختان خانواده مرکبات، کنایه از لطافت وزیبایی، نام شهری در کردستان، مرکز کردستان در دوره سلجوقی، لقب شاعر و نویسنده و محقق کرد (نگارش کردی: بههار)
یکی از فصلهای چهارگانه سال، سه ماه اول سال خورشیدی: فروردین، اردیبهشت، خرداد
شکاف کوه، غار، دره
روشن صاف درخشان نورانی منور. یا احمر زاهر سرخ پر رنگ، گیاهی که زیبایی درخشان دارد، گیاه خرم
پر و لبریز
ترایمان خونی
کمربند یکه مسیحیان ذمی بحکم مسلمانان بر کمر میبسته اند تا از مسلمانان باز شناخته شوند
زیارت کردن کسی را
امان و مهلت، پناه و امان
سختی و محنت
نی زن آواز شتر مرغ نای زن نی نواز. بانگ شتر مرغ
تیزهوش دوراندیش
پارسایان، زاهدان
آبی که از کنار رود چشمه تالاب و غیره تراوش کند، جایی که آب از آنجا جوشد خواه خاک و خواه سنگ باشد موضع چشمه، آبی که قعرش پیدا نباشد، چشمه ای که پیوسته روان باشد و هرگز نایستد
نما نمای هر چیز، اندازه، نزدیک به
لبیشه لباشه ریسمانی بر سر چوبی که با آن دهان ستور بندند تا ناآرامی نکند