زوار، لبیشۀ ستور، (منتهی الارب) (از آنندراج) (ناظم الاطباء)، هر چیز که صلاح چیزی باشد، (ناظم الاطباء)، رسنی که میان پاردم و سینه بند شتر کنند، (ناظم الاطباء)، به همه معانی رجوع به زوار شود زیاره، کمان و قوس، (ناظم الاطباء)
دهی از دهستان میان دربند است که در بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان واقع است و 150 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5) دهی از دهستان بالا لاریجان است که در بخش لاریجان شهرستان آمل واقع است و 175 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3) دهی از دهستان براآن است که در بخش حومه شهرستان اصفهان واقع است و 459 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
نام مردی بوده از اکابر امرای گیلانات و مازندران، اصل ایشان از پارسیان زردشتی، وقتی حکمرانی مازندران یافتندو از اولاد او مردآویج به سپهسالاری تبرستان و ری، تاشهر زنگان رسید ... (انجمن آرا) (آنندراج)، که نسبش به ارغش پیوسته میشود و پدر ملوک آل زیار است، (از حبیب السیر)، نامی از نامهای ایرانی و از جمله نام پدرمردآویج سرسلسلۀ ملوک ایرانی نژاد در گرگان و ... (از یادداشت بخط مرحوم دهخدا)، رجوع به آل زیار شود