از ’زن ن’، حنطه زنه، گندم ردی ناخوش مزه. (منتهی الارب). گندم ردی و بدمزه. (ناظم الاطباء). حنطه زنه، خلاف عذی و عذی کشتی که فقط از باران آب خورد. (از اقرب الموارد)
از ’زن ن’، حنطه زنه، گندم ردی ناخوش مزه. (منتهی الارب). گندم ردی و بدمزه. (ناظم الاطباء). حنطه زنه، خلاف عذی و عذی کشتی که فقط از باران آب خورد. (از اقرب الموارد)
هنگام تنبیه و تحذیر به کار می رود، بپرهیز، برحذر باش، برای مثال زینهار از قرین بد زنهار / و قنا رّبنا عذاب النّار (سعدی - ۱۰۰) زنهار، دروغ نگو، مهلت، عهد و پیمان، امان، پناه به زنهار داشتن: کسی را امان دادن و در پناه خود گرفتن به زنهار کسی درآمدن: به کسی پناه بردن و از او امان گرفتن زنهار خوردن: کنایه از عهد شکستن، پیمان شکستن، برای مثال من دل به تو دادم که به زنهار بداری / زنهار مخور بر دل زنهاری زنهار (فرخی - ۱۷۰)
هنگام تنبیه و تحذیر به کار می رود، بپرهیز، برحذر باش، برای مِثال زینهار از قرین بد زنهار / و قِنا رَّبنا عذابَ النّار (سعدی - ۱۰۰) زنهار، دروغ نگو، مهلت، عهد و پیمان، امان، پناه به زنهار داشتن: کسی را امان دادن و در پناه خود گرفتن به زنهار کسی درآمدن: به کسی پناه بردن و از او امان گرفتن زِنهار خوردن: کنایه از عهد شکستن، پیمان شکستن، برای مِثال من دل به تو دادم که به زنهار بداری / زِنهار مخور بر دل زنهاری زنهار (فرخی - ۱۷۰)