جدول جو
جدول جو

معنی زندخ - جستجوی لغت در جدول جو

زندخ
زکام مغزی. نزله. گرفتگی بینی و تورم آن. (از دزی ج 1 ص 606)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از زندش
تصویر زندش
تحیت، درود و سلام
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زنده
تصویر زنده
مقابل مرده، جاندار، انسان یا حیوانی که جان در بدن دارد، عظیم و بزرگ
فرهنگ فارسی عمید
(اَ دَ)
گول کم سخن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از اندخ
تصویر اندخ
گول (احمق)، کم سخن)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زنده
تصویر زنده
زندگی و حیات، امرار معاش کردن، گذران زندگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فندخ
تصویر فندخ
در تداول ارسباران به درخت فندق گفته میشود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زندق
تصویر زندق
زفت بسیار زفت (زفت بخیل)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زندش
تصویر زندش
تحنیت و درود و سلام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زنده
تصویر زنده
آتش زنه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زنده
تصویر زنده
((زَ دِ))
ژنده، بزرگ، عظیم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زنده
تصویر زنده
((~. دِ))
روشن دل، شاد، خوش مشرب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زنده
تصویر زنده
على قيد الحياة
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از زنده
تصویر زنده
Alive, Live, Living, Vivid
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از زنده
تصویر زنده
vivant, vif
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از زنده
تصویر زنده
canlı, yaşayan
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از زنده
تصویر زنده
hai, angavu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
زنده
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از زنده
تصویر زنده
มีชีวิต , มีชีวิต , สดใส
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از زنده
تصویر زنده
জীবিত , জীবন্ত
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از زنده
تصویر زنده
زندہ , زندہ
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از زنده
تصویر زنده
生きている , 生きている , 鮮やかな
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از زنده
تصویر زنده
살아 있는 , 살아있는 , 생생한
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از زنده
تصویر زنده
vivo, vívido
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از زنده
تصویر زنده
חי , בָּרוּת
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از زنده
تصویر زنده
hidup, cerah
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از زنده
تصویر زنده
जीवित , जीवंत
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از زنده
تصویر زنده
levend, levendig
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از زنده
تصویر زنده
vivo, vivente, vivido
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از زنده
تصویر زنده
活着的 , 活的 , 生动的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از زنده
تصویر زنده
żywy, żyjący
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از زنده
تصویر زنده
живий , яскравий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از زنده
تصویر زنده
lebendig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از زنده
تصویر زنده
живой , яркий
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از زنده
تصویر زنده
vivo, vívido
دیکشنری فارسی به پرتغالی