معنی زندہ
زندہ
زنده
دیکشنری اردو به فارسی
واژههای مرتبط با زندہ
زنده
زنده
زندگی و حیات، امرار معاش کردن، گذران زندگی
فرهنگ لغت هوشیار
زندق
زندق
زفت بسیار زفت (زفت بخیل)
فرهنگ لغت هوشیار
زندش
زندش
تحنیت و درود و سلام
فرهنگ لغت هوشیار
زنده
زنده
مقابلِ مرده، جاندار، انسان یا حیوانی که جان در بدن دارد، عظیم و بزرگ
فرهنگ فارسی عمید
زنده
زنده
آتش زنه
فرهنگ فارسی معین
زنده
زنده
ژنده، بزرگ، عظیم
فرهنگ فارسی معین
زنده
زنده
روشن دل، شاد، خوش مشرب
فرهنگ فارسی معین
زندش
زندش
تحیت، درود و سلام
فرهنگ فارسی عمید
زنده
زنده
Alive, Live, Living, Vivid
دیکشنری فارسی به انگلیسی