- زنخدان
- زیر چانه
معنی زنخدان - جستجوی لغت در جدول جو
- زنخدان
- چانه
- زنخدان
- چانه، زیر چانه
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
زنگله که زنان بر پای بندند جلاجل
زنگوله، زنگ کوچک کروی شکل که به پای کودکان یا گردن چهارپایان می بندند
زنگل، زنگله، زنگلیچه، ژنگله، ژنگدان
زنگل، زنگله، زنگلیچه، ژنگله، ژنگدان
محبس، حبس، قفس
محبس، خانه و حبس و سجن، جایی که متهمان و محکومان را در آن نگاهدارند
جایی که محکومان و تبهکاران را در آنجا نگه می دارند، محبس، بندیخانه
نمایش دادن حسن و جمال
زندیه
احیاء
محبوس
پارسی ک زهدان زاجدان بچه دان زهدان
طنین دار (صدا آواز)، دارنده زنگ
سرودگوی، خوش الحان، بلبل، زند خوان زردشتی
آنکه حیات دارد و زندگی میکند جاندار حی مقابل مرده میت، کسی که پرتو معرفت و عشق بر دل وی میتابد، دانا
کسی که در محبس باشد آنکه در زندان و از آزادی محروم است
زنگوله جلاجل
پارسی تازی شده انگدان از گیاهان دارویی اشتر غاز گلوپر، نام روستایی است نزدیک کاشان انگدان
فریفته شدن، فریب خوردن
سست آهنگی (آهنگ قصد)
گیاهی از تیره ّ چتریان که علفی است و پایا میباشد. این گیاه در اکثر صحاری ایران فراوانست. ارتفاعش 2 تا 5، 2 متر و ریشه اش راست و ستبر است ابر کبیر حلتیت انجدان انگوزاکما انگیان
لاک پشت
شاعر و فصیح زبان
عضو عضلانی که دارای الیاف ماهیچه ای قوی و سخت جهت خرد کردن دانه ها و دیگر مواد غذائی پرندگان در مسیر مری پس از چینه دان و قبل از معده اصلی قرار دارد
فریفته شدن، فریب خوردن
کسی که در زندان به سر می برد، محبوس
جلاجل، زنگوله، زنگ کوچک کروی شکل که به پای کودکان یا گردن چهارپایان می بندند
زنگل، زنگله، زنگدان، زنگلیچه، ژنگله
زنگل، زنگله، زنگدان، زنگلیچه، ژنگله
پیشوای زردشتی، زندخوان، سرودگوی
بلبل، پرنده ای خوش آواز و به اندازۀ گنجشک با پشت قهوه ای و شکم خاکستری، هزارآوا، زندباف، عندلیب، مرغ خوش خوٰان، هزاران، فتّال، صبح خوٰان، شباهنگ، مرغ سحر، زندلاف، هزار، بوبردک، مرغ چمن، شب خوٰان، زندواف، هزاردستان، بوبرد
بلبل، پرنده ای خوش آواز و به اندازۀ گنجشک با پشت قهوه ای و شکم خاکستری، هزارآوا، زندباف، عندلیب، مرغ خوش خوٰان، هزاران، فتّال، صبح خوٰان، شباهنگ، مرغ سحر، زندلاف، هزار، بوبردک، مرغ چمن، شب خوٰان، زندواف، هزاردستان، بوبرد
انجدان، گیاهی با ساقه های ستبر و میان تهی، برگ های سوراخ دار، گل های چتری، میوۀ سیاه و بدبو و ریشۀ راست و ستبر که از آن صمغی تلخ می گیرند، انگژه، انگوژه، رافه، انگژد، انگیان
گیاهی با ساقه های ستبر و میان تهی، برگ های سوراخ دار، گل های چتری، میوۀ سیاه و بدبو و ریشۀ راست و ستبر که از آن صمغی تلخ می گیرند، انگدان، انگژد، انگیان، انگژه، انگوژه، رافه
قندان غندان پانیذ دان ظرفی که در آن قند ریزند