جدول جو
جدول جو

معنی زمزمه - جستجوی لغت در جدول جو

زمزمه
(دخترانه)
آهنگ، صدای حرف زدن آهسته، صدای آواز خواندن آهسته، صدایی که از سازهای موسیقی شنیده می شود
تصویری از زمزمه
تصویر زمزمه
فرهنگ نامهای ایرانی
زمزمه
ترنم
تصویری از زمزمه
تصویر زمزمه
فرهنگ واژه فارسی سره
زمزمه
شنیدن آواز چیزی از دور، صدای ملایم، سخن زیر لب گفتن
تصویری از زمزمه
تصویر زمزمه
فرهنگ لغت هوشیار
زمزمه
ترنم کردن، آواز خواندن یا دعا خواندن آهسته، سخن گفتن زیر لب، کنایه از شایعه، کنایه از سرّ، راز
تصویری از زمزمه
تصویر زمزمه
فرهنگ فارسی عمید
زمزمه
((زَ زَ مِ))
ترنم کردن، نغمه، دعایی که زردشتیان آهسته و زیر لب خوانند، هر آوازی که به آهستگی خوانده شود
تصویری از زمزمه
تصویر زمزمه
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از زمزم
تصویر زمزم
(دخترانه)
نام چشمه ای در نزدیکی کعبه
فرهنگ نامهای ایرانی
نام چشمه یا چاهی است نزدیک کعبه که با سائیدن پای اسمعیل پسر حضرت ابراهیم صلوات الله علیهما بر زمین گشاده شد و بمعنی آب فراوان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زمزم
تصویر زمزم
دعایی که زردشتیان هنگام شستن بدن یا غذا خوردن در ستایش خدای تعالی می خوانند، برای مثال چو کشکین بخوردند می خواستند / زبان ها به زمزم بیاراستند (فردوسی - ۸/۱۵۲)، زمزمه
نوعی پارچه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زمزمه کننده
تصویر زمزمه کننده
Humming
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از زمزمه کنان
تصویر زمزمه کنان
Whisperingly
دیکشنری فارسی به انگلیسی
फुसफुसाते हुए
دیکشنری فارسی به هندی
गुनगुनाते हुए
دیکشنری فارسی به هندی