- زمزم (دخترانه)
- نام چشمه ای در نزدیکی کعبه
معنی زمزم - جستجوی لغت در جدول جو
- زمزم
- نام چشمه یا چاهی است نزدیک کعبه که با سائیدن پای اسمعیل پسر حضرت ابراهیم صلوات الله علیهما بر زمین گشاده شد و بمعنی آب فراوان
- زمزم
- دعایی که زردشتیان هنگام شستن بدن یا غذا خوردن در ستایش خدای تعالی می خوانند،
برای مثال چو کشکین بخوردند می خواستند / زبان ها به زمزم بیاراستند ، زمزمه(فردوسی - ۸/۱۵۲)
نوعی پارچه
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(دخترانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
آهنگ، صدای حرف زدن آهسته، صدای آواز خواندن آهسته، صدایی که از سازهای موسیقی شنیده می شود
شنیدن آواز چیزی از دور، صدای ملایم، سخن زیر لب گفتن
ترنم کردن، آواز خواندن یا دعا خواندن آهسته، سخن گفتن زیر لب، کنایه از شایعه، کنایه از سرّ، راز
((زَ زَ مِ))
فرهنگ فارسی معین
ترنم کردن، نغمه، دعایی که زردشتیان آهسته و زیر لب خوانند، هر آوازی که به آهستگی خوانده شود
ریسمان، افسار لگام ، پیشوا رهبر گیاه بلند رشته ای که در جوف بینی شتر کنند و بروی مهار بندند، مهار عنان (شتر و اسب) جمع ازمه
آب لبشور آب بسیار
آوای پری
مهار، افسار، کنایه از اختیار مثلاً زمام کشور در دست بیگانگان است
نزدیک، رو به رو
Humming
Whisperingly
шепотом
напевающий
flüsternd
summend
пошепки
наспівуючий
szeptem
sussurrando
cantarolando
sussurrando
canticchiando
susurrando
tarareando
en chuchotant
fredonnant
fluisterend