- زمردی
- پارسی تازی گشته زمردی دو بالی منسوب به زمرد زمردیت ساخته از زمرد: انگشتر زمردی
معنی زمردی - جستجوی لغت در جدول جو
- زمردی
- تهیه شده از زمرد، به رنگ زمرد، سبز رنگ، رنگ سبز
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
منسوب به زمرد زمردی ساخته از زمرد
کلمه ایست دال بر استهزاء و تمسخر: (زرمدی قرمه سبزی)
بیماری یرقان
یکی از اقسام آلومین برنگ سبز که از سنگهای قیمتی است و هر چه پر رنگتر باشد گرانبها تر است
زرد بودن، رنگ زرد داشتن، در پزشکی یرقان
سنگی قیمتی و معمولاً سبز رنگ که در جواهرسازی به کار می رود
مردبودن رجولیت، آراسته بصفات نیک انسانی بودن جوانمردی: دانم که در مردی و جوانمردی روا نباشد این بی حرمتی کردن، شجاعت دلیری: چو جد و چون پدر از مردی و هنرمندی کجا برزم نهد روی پشت لشکر باد، (معزی)، قوه باه
((مَ))
فرهنگ فارسی معین
مرد بودن، رجولیت، آراستگی به صفات نیک انسانی، شجاعت، دلاوری، توانایی انجام امور جنسی را با زن داشتن
مرد بودن، رجولیت، آراسته بودن به صفات پسندیدۀ انسانی، مردانگی، جوانمردی، کنایه از شجاعت، دلیری، کنایه از توانایی جنسی
ویسترگ زمردین، مرغزار