جدول جو
جدول جو

معنی زلیف - جستجوی لغت در جدول جو

زلیف
ترس و وهم، ترس و بیم
تصویری از زلیف
تصویر زلیف
فرهنگ لغت هوشیار
زلیف
زلیفن، ترس، بیم، تهدید، کینه
تصویری از زلیف
تصویر زلیف
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از زلیفن
تصویر زلیفن
ترس، بیم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زلیفن
تصویر زلیفن
ترس، بیم، برای مثال از لب تو مر مرا هزار امید است / وز سر زلفین هزار زلیفن (فرخی - ۲۶۹)، تهدید، کینه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زلیفن
تصویر زلیفن
((زَ فَ))
ترس، بیم، کینه، انتقام
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تزلیف
تصویر تزلیف
دراز گویی کش دادن سخن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زلیه
تصویر زلیه
پارسی تازی شده زیلو گستردنی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زلیل
تصویر زلیل
آب صاف و گوارا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زلیق
تصویر زلیق
شلیل، ماهی لیز آفگانه (جنین سقط شده) نسا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زلیج
تصویر زلیج
کلید شده، سرسره لغزگاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زلوف
تصویر زلوف
راه دور ماده شتر تندرو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زلفی
تصویر زلفی
نزدیکی، گاهمندی، ارجداری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جلیف
تصویر جلیف
ظالم و ستمکار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از الیف
تصویر الیف
خوگر خو گرفته یار خوگر خوگیر معتاد، دمساز دوست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حلیف
تصویر حلیف
هم سوگند، هم قسم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خلیف
تصویر خلیف
پادشاه فرمانروا، چربزبان، دره، راه کوهستانی، پیمان شکن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حلیف
تصویر حلیف
هم عهد، هم پیمان، هم سوگند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از الیف
تصویر الیف
الفت گرفته، خوگرفته، یار، دوست، همدم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ظلیف
تصویر ظلیف
بدحال، ذلیل، خوار، ویژگی امر سخت و دشوار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ظلیف
تصویر ظلیف
بد حال، خوار، ذلیل، کار دشوار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از علیف
تصویر علیف
گوسفند فربه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قلیف
تصویر قلیف
خم خرما، خم بازشده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از الیف
تصویر الیف
خوی گرفته، معتاد، همدم، دوست
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حلیف
تصویر حلیف
((حَ))
هم عهد، هم سوگند، یار، دستیار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زلف
تصویر زلف
موی سر، گیسو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زیف
تصویر زیف
دیوار بند، پایه پایه نردبان، سیم نبهره ناسره قلب (زر و سیم پول)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زیف
تصویر زیف
زر و سیم ناسره غش دار، پول قلب
گناه، بی ادبی، ناکسی
فرهنگ فارسی عمید
کیسه صابون، کیسه از پارچه نازک که صابون در آن نهند و تن را با آن شویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زلف
تصویر زلف
((زُ لْ))
گیسو، موی سر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زلف
تصویر زلف
((زُ لَ))
جمع زلفه، پاره ای از شب، اول شب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زیف
تصویر زیف
((زَ))
گناه، بزه، بی ادبی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زیف
تصویر زیف
((زِ یا زَ))
ناسره، قلب (زر، سیم، پول)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لیف
تصویر لیف
کسیه صابون، پوست درخت خرما، جمع الیاف
فرهنگ فارسی معین
کیسۀ بافتنی یا پارچه ای که در حمام برای شستشوی بدن با صابون به خود می مالند، رشته ها و تارهای درخت خرما، نارگیل و فوفل، در علم زیست شناسی پوست درخت خرما
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زلف
تصویر زلف
گیسو، موی سر
زلف چلیپا: کنایه از زلفی که پریشان و آشفته باشد
زلف دوتا: زلف تاخورده و پیچیده، گیسوی تابیده
زلف شکستن: کنایه از پریشان و آشفته کردن مو
زلف عروس: در علم زیست شناسی تاج خروس
زلف عروسان: در علم زیست شناسی تاج خروس، زلف عروس
فرهنگ فارسی عمید