- زلوج
- راه دراز
معنی زلوج - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
اژدف زعرور آلج آلوی کوهی
کلید شده، سرسره لغزگاه
صاف و گوارا
راه دور ماده شتر تندرو
گردنه دراز، چاه لیز
کلندر چوب بند پشت در
کم شیر، ابر پراکنده، ابر بارانی پریدن چشم
داخل شدن، درآمدن در جایی
ثلج ها، برفها، جمع واژۀ ثلج
پیغام و رسالت، پیغامبر، رسول
جمع فلج، نیمه ها نویسنده
نانی که خمیر آن از دیوار تنور ریخته باشد و در میان آتش ریخته شده باشد
درآمدن به درون آمدن در آمدن داخل شدن، دخول
ترکی پیامبر، راهنما
سیاه پوست، زنگی، زنگ
گیاهی خشن و درشت، با گل های کبود و تخم های سیاه که در سنگلاخ ها می روید
شوی، همسر، جفت، همتا
جانوری است از شاخه کرمها جزو رده کرمهای حلقوی از دسته ئیرودینه ها که لوله گوارش اش در طول بدن حیوان به 11 قسمت مشخص میشود زالو در قسمت سر و همچنین در انتهای بدن دارای بادکشهایی است که به وسیله آنها خود را بااشیا یا حیوانات میچسباند زالو حیوانی است آبزی که در آب رودها جوی ها و برکه ها زندگی میکند دارای گونه های مختلفی است زالو در فسمت بادکش دهانی دارای سه ردیف آرواره بشکل میباشد که به رسیله آنها پوست بدن میزبان خودرا سوراخ کرده خون وی را می مکد زلو شلوک شلکا
لیز لغزان
شوهر، شوی، مقابل فرد، قرین، جفت
زالو، کرمی کوچک و سیاه رنگ که در آب زندگی می کند و با مکنده های روی بدنش خون جانوارن را می مکد
زرو، جلو، شلک، شلکا، شلوک، خرسته، مکل، دیوک، دیوچه، دشتی، علق
زرو، جلو، شلک، شلکا، شلوک، خرسته، مکل، دیوک، دیوچه، دشتی، علق
در دهان گرداندن