جدول جو
جدول جو

معنی زلف - جستجوی لغت در جدول جو

زلف
موی سر، گیسو
تصویری از زلف
تصویر زلف
فرهنگ لغت هوشیار
زلف
((زُ لْ))
گیسو، موی سر
تصویری از زلف
تصویر زلف
فرهنگ فارسی معین
زلف
((زُ لَ))
جمع زلفه، پاره ای از شب، اول شب
تصویری از زلف
تصویر زلف
فرهنگ فارسی معین
زلف
گیسو، موی سر
زلف چلیپا: کنایه از زلفی که پریشان و آشفته باشد
زلف دوتا: زلف تاخورده و پیچیده، گیسوی تابیده
زلف شکستن: کنایه از پریشان و آشفته کردن مو
زلف عروس: در علم زیست شناسی تاج خروس
زلف عروسان: در علم زیست شناسی تاج خروس، زلف عروس
تصویری از زلف
تصویر زلف
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از زلفی
تصویر زلفی
نزدیکی، گاهمندی، ارجداری
فرهنگ لغت هوشیار
مرغزار، سنگ هموار، آیینه، زمین هموار نزدیکی، پایگاه، گاهمندی (منزلت)، پاره ای از آغاز شب، کاسه کوچک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زلفت
تصویر زلفت
درجه و منزلت و نزدیکی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زلفت
تصویر زلفت
قرب، نزدیکی، کنایه از انس، دوستی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زلفک
تصویر زلفک
زلف زیبا، برای مثال همیشه چشمم زی زلفکان چابک بود / همیشه گوشم زی مردم سخن دان بود (رودکی - ۴۹۹)، پیام من بگو آن سیم تن را / شکسته زلفکان پرشکن را (فخرالدین اسعد - ۱۱۳)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تزلف
تصویر تزلف
پیش در آمدن، پراکنده شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مزلف
تصویر مزلف
پسری که سرش زلف بلند و آراسته دارد، کنایه از ویژگی مردی که مورد سوء استفاده جنسی مردان دیگر قرار گیرد
فرهنگ فارسی عمید
از ساخته های فارسی گویان که به شیوه تازی از زلف پارسی این واژه را ساخته اند زلف دار گیسدار آنکه دارای زلف است، معشوق زلف دار، پسری که زلف آراسته دارد ژیگولو. توضیح مزلف بروزن معظم کلمه مجعولی است که از زلف ساخته اند. محمد اسحق شوکت گوید: مزلف است رخ خامه ام ز بخت سیاه سواد شام فراقم خط لب جام است. (دکتر خیام پور)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مزلف
تصویر مزلف
((مُ زَ لَّ))
زلف دار، ژیگولو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زلفعلی
تصویر زلفعلی
(پسرانه)
زلف (فارسی) + علی (عربی) مرکب از زلف (گیسو، موی بلند) + علی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از زلفین بستن
تصویر زلفین بستن
کینه کشیدن انتقام گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زلفین
تصویر زلفین
حلقه پشت در یا صندوق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زلف مجعد
تصویر زلف مجعد
کرسه مرغوله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زلف صاف
تصویر زلف صاف
فرخال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زلف پیشانی
تصویر زلف پیشانی
کسمه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زلف بستن
تصویر زلف بستن
نمودن معشوق خود را به عاشق و دل او را بکمند خود درآوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زلف شکستن
تصویر زلف شکستن
کنایه از پریشان و آشفته کردن مو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زلف دوتا
تصویر زلف دوتا
زلف تاخورده و پیچیده، گیسوی تابیده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زلف چلیپا
تصویر زلف چلیپا
کنایه از زلفی که پریشان و آشفته باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زلفین
تصویر زلفین
زرفین، حلقۀ کوچک که به در یا چهارچوب در می کوبند و زنجیر یا چفت را به آن می اندازند، زفرین، زوفرین، زورفین،
کنایه از زلف، گیسو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زلف عروسان
تصویر زلف عروسان
تاج خروس، گیاهی یک ساله با برگ های درشت و گل های سرخ رنگ که بلندیش تا نیم متر می رسد و یک نوع از آن برگ هایش سرخ رنگ است و گل های ارغوانی دارد
بستان افروز، بوستان افروز، چمن افروز، گل یوسف، زلف عروس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زلف عروس
تصویر زلف عروس
تاج خروس، گیاهی یک ساله با برگ های درشت و گل های سرخ رنگ که بلندیش تا نیم متر می رسد و یک نوع از آن برگ هایش سرخ رنگ است و گل های ارغوانی دارد
بستان افروز، بوستان افروز، چمن افروز، گل یوسف، زلف عروسان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زلفین بستن
تصویر زلفین بستن
((~. بَ تَ))
انتقام گرفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زلفین
تصویر زلفین
((زُ))
حلقه ای که زنجیر یا چفت را در آن می انداختند، زلف معشوق، زورفین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بلف
تصویر بلف
سخن لاف و گزاف، توپ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آلف
تصویر آلف
خوگر انگلیسی اسپست
فرهنگ لغت هوشیار
دلیر آهسته روی آهسته رفتن، جمع دلوف، آله ها، عقاب ها، ماده شتران گرانبار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زاف
تصویر زاف
شتاباندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زخف
تصویر زخف
خود فروشی خودپسندی، آراستن به دروغ
فرهنگ لغت هوشیار
بهر جزاندن، نابدوری دور گشتن از نابی، غیژیدن کودک، غیژیدن تیر (غیژیدن لغزیدن و خزیدن کودکان) دور شدن از اصل، فرو افتادن تیر از نشانه، دوری، هر تغییری که در اصول افاعیل عروضی داده شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زرف
تصویر زرف
برجهیدن، پیش در آمدن
فرهنگ لغت هوشیار