معنی زلف
- زلف (زَ لَ)
- نزدیکی و مرتبه و پایگاه. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). قربت. یقال: له زلف منه ، ای قربه و احتمل فلان الکلف حتی نال زلف. (اقرب الموارد) ، جمع واژۀ زلفه. رجوع به زلفه شود، حوض پرآب. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
