- زفانه
- زبانه (آتش و چوب و مانند آنها)، آلتی که در میان شاهین ترازوست زبانه
معنی زفانه - جستجوی لغت در جدول جو
- زفانه ((زَ نِ))
- هر چیز که مانند زبان باشد، زبانه ترازو، زبانه قفل، زبانه
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
عصر، دوران
روزگار
وشتگرد (رقاصه)، آسانگای زن، ماده شتر لنگ
چیزی که مشابهت بزبان داشته باشد مانند زبانه آتش و زبانه تیغ
آنچه مانند زبان باشد، آلتی که در میان شاهین ترازوست، پره، شعله (آتش چراغ)، یکی از دو قالب اصلی قلمدان و آن مربوط به قسمت درونی آلت مذکور است مقابل رویه، برگ باریک و دراز
زیرکی هشیاری، پیش بینی درست
روزگار، دهر
مونث سفان کشتیساز، مروارید کشتیسازی
برخی آن را پرنده ای بزرگتر از زغن دانسته اند (برهان) و بعضی آن را قسمی گنجشک نوشته اند (پرندگان در لهجه کردی)
پرنده ای بزرگ تر از زغن با پرهای رنگارنگ، برای مثال لب چشمه ها پر خشین سار و ماغ / زده صف شفانه همه دشت و راغ (اسدی - لغت نامه - شفانه)
زبانه، بیرون آمدگی زبان مانند هر چیزی مثلاً زبانۀ ترازو، زبانۀ قفل، زبانۀ ساعت، پره، شعله مثلاً زبانۀ آتش یعنی شعلۀ آتش، زبانۀ شمع یعنی شعلۀ شمع
زن مانند مانند زنان، درخور و مناسب زنان مثلاً لباس زنانه، مربوط به زنان مثلاً بحث های زنانه
بیرون آمدگی زبان مانند هر چیزی مثلاً زبانۀ ترازو، زبانۀ قفل، زبانۀ ساعت،
پره، شعله مثلاً زبانۀ آتش (شعلۀ آتش)، زبانۀ شمع (شعلۀ شمع)
زبانه زدن: شعله کشیدن آتش
زبانه کشیدن: شعله کشیدن آتش، زبانه زدن
پره، شعله مثلاً زبانۀ آتش (شعلۀ آتش)، زبانۀ شمع (شعلۀ شمع)
زبانه زدن: شعله کشیدن آتش
زبانه کشیدن: شعله کشیدن آتش، زبانه زدن
هر چیز که مانند زبان باشد، زبانه ترازو، زبانه قفل، زفانه
دهر، روزگار
Feminine
женственный
feminin
жіночний
kobiecy
feminino
femminile
femenino
féminin
vrouwelijk
स्त्रीलिंग
feminin