جدول جو
جدول جو

معنی زرکوب - جستجوی لغت در جدول جو

زرکوب
کسی که پیشه اش طلاکوبی یا طلاکاری است، زرکوبیده، چیزی که روی آن طلاکوبی شده
تصویری از زرکوب
تصویر زرکوب
فرهنگ فارسی عمید
زرکوب
(زَ)
آقازمان زرکش نجم الدین زرکوب... (آنندراج). نجم الدین زرکوب معاصر ابقاخان بود. اشعار نیک دارد. (تاریخ گزیده ج 1 ص 825). زرکوب تبریزی... اسم شریفش شیخ نجم الدین و از اکابر عارفین، بعضی از اشعارش را در آتشکده بنام شیخ نجم الدین رازی ثبت کرده اند... (ریاض العارفین ص 81). از اوست:
دشمن ما را سعادت یار باد
روز و شب با عز و نازش کار باد
هرکه کافر خواند ما را گو بخوان
او میان مؤمنان دیندار باد
هرکه خاری می نهد در راه ما
خار ما در راه او گلزار باد
هرکه چاهی می کند در راه ما
چاه ما در راه او هموار باد
هرکه ملک و مال ما را حاسد است
ملک و مالش در جهان بسیار باد
هرکه را مستی زرکوب آرزوست
گو که ما مستیم او هشیار باد.
(از ریاض العارفین)
لقب عزالدین مودود، جد سوم صاحب شیرازنامه است. ولی بعدها تمام اولاد و اعقاب عزالدین مودود مشهور بهمین لقب شده بودند. (از شدالازار چ قزوینی ص 4). رجوع به همین کتاب، از سعدی تا جامی ادوارد برون چ حکمت ص 385 و سبک شناسی بهار ج 1 ص 170 شود
لغت نامه دهخدا
زرکوب
کسی که ورق طلا و نقره سازد
تصویری از زرکوب
تصویر زرکوب
فرهنگ لغت هوشیار
زرکوب
((زَ))
کسی که شغلش طلا کوبی است، طلاکاری شده، در صحافی ویژگی جلد کتابی که شکل ها و حروف روی آن زرکوبی شده است
تصویری از زرکوب
تصویر زرکوب
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مرکوب
تصویر مرکوب
هرچه انسان بر آن سوار می شود مانند اسب، استر و امثال آن ها
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زرکوبی
تصویر زرکوبی
شغل و عمل زرکوب، طلاکوبی، طلاکاری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرکوب
تصویر سرکوب
کوبندۀ سر، جایی بلند مانند برج، بارو یا تپه که در هنگام جنگ بتوان از آن جا دشمن را سرکوب کرد، طعنه و سرزنش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مرکوب
تصویر مرکوب
سواری کرده شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرکوب
تصویر سرکوب
طعنه و سرزنش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زرروب
تصویر زرروب
کسی که خرده ها و ریزه های زر جمع کند
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی علفی و پایا از تیره زنجبیلها جزو راسته تک لپه ییها این گیاه دارای ساقه ای زیر زمینی متورم است که یک ساقه هوایی از آن خارج میشود در قاعده ساقه برگهای بدون دمبرگ با غلاف مشخص ولی در قسمت فوقانی این برگها برگهای کامل که ساقه گلدار از بین آنها ظاهر میشود مشاهده میگردد. گلهایش مجموعا بصورت سنبله و محصور در دو گوشوارک مایل به زرد است. هر گل این گیاه شامل سه کاسبرگ زرد رنگ و سه گلبرگ نامتساوی بهم پیوسته (شبیه بوق) میباشد. قسمت مورد استفاده این گیاه ریزدم آنست که پس از خارج کردن از زمین ریشه های آنرا جدا ساخته و با آب میشویند سپس در آب جوش قرار داده و در گرمای خورشید بمدت چند روز خشک میکنند رزد چوبه زرده چوب اصل الزعفران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درکوب
تصویر درکوب
کوبنده در، طلبکار مبرم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زرکوبی
تصویر زرکوبی
عمل و شغل زرکوب طلاکاری، هر چیزی که روی آن طلا کاری شده باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زرکوبی
تصویر زرکوبی
طلاکاری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زرروب
تصویر زرروب
((زَ))
کسی که خرده ها و ریزه های زر جمع کند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سرکوب
تصویر سرکوب
((سَ))
جای بلند مانند، قلعه، برج، سرزنش، طعنه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مرکوب
تصویر مرکوب
((مَ))
سواری کرده شده، آنچه بر آن سوار شوند مانند اسب و قاطر و غیره
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سرکوب
تصویر سرکوب
Repression
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از سرکوب
تصویر سرکوب
répression
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از سرکوب
تصویر سرکوب
onderdrukking
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از سرکوب
تصویر سرکوب
抑制
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از سرکوب
تصویر سرکوب
הַדְכָּאָה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از سرکوب
تصویر سرکوب
억압
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از سرکوب
تصویر سرکوب
pembungkaman
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از سرکوب
تصویر سرکوب
दमन
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از سرکوب
تصویر سرکوب
репрессия
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از سرکوب
تصویر سرکوب
Unterdrückung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از سرکوب
تصویر سرکوب
represión
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از سرکوب
تصویر سرکوب
soppression
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از سرکوب
تصویر سرکوب
ressão
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از سرکوب
تصویر سرکوب
压制
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از سرکوب
تصویر سرکوب
ocena
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از سرکوب
تصویر سرکوب
репресія
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از سرکوب
تصویر سرکوب
penindasan
دیکشنری فارسی به سواحیلی