- زربافته
- پارچه ای که در آن رشته های طلا بکار برده باشند زرتار زردوزی
معنی زربافته - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
زربافته، قسمی از پارچه که به تا زر بافته اند و زردوزی باشد
پیوستن، در آمیختن
برگشته برگردیده، برگردانیده، پیچیده، سوراخ کرده سفته، تحمل کرده تاب آورده
برگردیده، برگشته، پیچیده
تابیده شده بهم پیچیده شده منسوج، پارچه، فرش
پارچه ای که در آن رشته های طلا بکار برده باشند زرتار زردوزی
پارچه ای که در آن رشته های طلا بکار برده باشند زرتار زردوزی
حیوانی است جزو پستانداران و نشخوار کننده و بزرگ جثه باندازه شتر، و گردن دراز و دستهای بلند و پاهای کوتاه دارد
زربفت، پارچه ای که تارهای زر در آن به کار برده باشند، زردوزی شده، زرتار
به هم پیچیده و تابیده شده، چیزی که از تار و پود تشکیل شده، پارچه، فرش و مانند آن ها
پستانداری نشخوار کننده با گردن و پاهای بلند و دو شاخ کوتاه بر روی پیشانی که بر روی بدنش خال های قهوه ای رنگ دارد، اشترگاو، زراف، شترگاوپلنگ، اشترگاوپلنگ
در علم نجوم از صورت های فلکی
در علم نجوم از صورت های فلکی
((زَ فِ))
فرهنگ فارسی معین
حیوانی است پستان دار و نشخوارکننده و بزرگ جثه به اندازه شتر، گردن دراز و دست های بلند و پاهای کوتاه دارد، زراف، اشترگاوپلنگ، شترگاوپلنگ
پارچه ای که تارهای زر در آن به کار برده باشند، زردوزی شده، زرتار