- زجاله (زَجْ جا لَ)
تیراندازان. رماه. گویند: ’خرج الامیر و بین یدیه الزجاله و الزجاله’، یعنی امیر بیرون شد در حالی که پیادگان و تیراندازان پیش روی او بودند. (از البستان) (از اساس البلاغه). جمع واژۀ زجّال. تیراندازان. (از معجم الوسیط) ، آنانکه با مزجل (تیر کوتاه یا تیر بدون پر و پیکان) تیراندازی کنند. (از المنجد)
