دفته، آلت فلزی دسته دار شبیه شانه که بافندگان هنگام بافتن پارچه در دست می گیرند و پس از بافتن چند رشته پود با آن لای تارها را می کوبند تا آنچه بافته شده جا به جا و محکم شود، دفه، دفتین، بف
دفته، آلت فلزی دسته دار شبیه شانه که بافندگان هنگام بافتن پارچه در دست می گیرند و پس از بافتن چند رشته پود با آن لای تارها را می کوبند تا آنچه بافته شده جا به جا و محکم شود، دفه، دفتین، بف
شیخ محمود بن عبدالکریم ملقب به سعدالدین در قصبۀ شبستر هفت فرسنگی تبریز تولد یافت. از تاریخ زندگانی او اطلاع وسیعی به دست نیست وظاهراً سراسر عمر را بر خلاف زمانۀ آشفته و عصر پرآشوب خویش به آرامش و سکون بدون حادثۀ مهمی در تبریزیا نزدیکی آن بسر برده است و هم در آنجا در سال 720هجری قمری وفات یافته. از وی تألیفات بسیار باقی نمانده است لیکن مثنوی گلشن راز که تقریباً بیست هزار بیت میشود از بهترین و جامعترین رسالاتی است که در اصول و مبادی تصوف به رشتۀ نظم درآورده است و تا امروزنزد خاص و عام شهرتی بسزا دارد. این مثنوی چنانکه شاعر خود اشاره میکند در شوال سال 710 هجری قمری به نظم آمده و در آن پاسخ 15 سؤال راجع به اصول تصوف است که شخصی از خراسان موسوم به امیرحسینی حسین بن عالم ابی الحسین هروی سؤال نموده است. عبدالرزاق لاهیجی شرح عالی بر آن نگاشته است. و نیز شاه داعی شیرازی عارف و شاعر نامی قرن نهم را شرحی بر این مثنوی است به نام نسائم الاسحار یا نسائم گلشن. تألیفات دیگر وی عبارتند از: رسالۀ حق الیقین، رسالۀ شاهد، سعادتنامه، منهاج العارفین و مرآهالمحققین. برای شرح حال و آثاراو رجوع به دانشمندان آذربایجان چ تربیت، الذریعه ج 9 ص 506، تاریخ ادبیات ایران تألیف ادوارد براون ج 3 یا از سعدی تا جامی ترجمه علی اصغر حکمت ص 159 به بعد و تاریخ ادبیات دکتر رضازادۀ شفق ص 263 شود
شیخ محمود بن عبدالکریم ملقب به سعدالدین در قصبۀ شبستر هفت فرسنگی تبریز تولد یافت. از تاریخ زندگانی او اطلاع وسیعی به دست نیست وظاهراً سراسر عمر را بر خلاف زمانۀ آشفته و عصر پرآشوب خویش به آرامش و سکون بدون حادثۀ مهمی در تبریزیا نزدیکی آن بسر برده است و هم در آنجا در سال 720هجری قمری وفات یافته. از وی تألیفات بسیار باقی نمانده است لیکن مثنوی گلشن راز که تقریباً بیست هزار بیت میشود از بهترین و جامعترین رسالاتی است که در اصول و مبادی تصوف به رشتۀ نظم درآورده است و تا امروزنزد خاص و عام شهرتی بسزا دارد. این مثنوی چنانکه شاعر خود اشاره میکند در شوال سال 710 هجری قمری به نظم آمده و در آن پاسخ 15 سؤال راجع به اصول تصوف است که شخصی از خراسان موسوم به امیرحسینی حسین بن عالم ابی الحسین هروی سؤال نموده است. عبدالرزاق لاهیجی شرح عالی بر آن نگاشته است. و نیز شاه داعی شیرازی عارف و شاعر نامی قرن نهم را شرحی بر این مثنوی است به نام نسائم الاسحار یا نسائم گلشن. تألیفات دیگر وی عبارتند از: رسالۀ حق الیقین، رسالۀ شاهد، سعادتنامه، منهاج العارفین و مرآهالمحققین. برای شرح حال و آثاراو رجوع به دانشمندان آذربایجان چ تربیت، الذریعه ج 9 ص 506، تاریخ ادبیات ایران تألیف ادوارد براون ج 3 یا از سعدی تا جامی ترجمه علی اصغر حکمت ص 159 به بعد و تاریخ ادبیات دکتر رضازادۀ شفق ص 263 شود
منسوب به زنبور. (فرهنگ فارسی معین) : گرفتند گردان ایران و چین کمانهای زنبوری و چرخ کین. (گرشاسب نامه چ یغمایی ص 411). ، خانه مشبک. (غیاث) (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین) (آنندراج). این مأخوذ است از شان عسل از این جهت پردۀ مشبک و... را پردۀ زنبوری گویند. (آنندراج) : ابر تر از سونش گوهر شود غربال بیز از ترشح پرنیان آب زنبوری شود. محسن تأثیر (از آنندراج). - بافت زنبوری، (اصطلاح گیاه شناسی) گل گلاب آرد: در این بافت شکل یاخته ها چندان با یکدیگر اختلاف ندارد، اگر هسته ها و پرتوپلاسم تازه ساخته شده باشد بافت نوساز را تشکیل میدهند که در انتهای ریشه وساقه فراوان است و کم کم این بافت نوساز تقسیم شده یاخته های پهلو به پهلو و بهم فشرده میسازد که برش آنها بشکل شش گوشه های منظم یا نامنظم و شبیه به لانۀ زنبور است و آن را زنبوری گویند. (گیاه شناسی چ 3 ص 39). - پردۀ زنبوری، قسمی پردۀ سوراخ سوراخ که از پشت بیرون را توان دید. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). پردۀ مشبک. (ناظم الاطباء) : پردۀ زنبور گل سوری است وآن تو این پردۀ زنبوری است. نظامی. - چراغ زنبوری، چراغ توری. رجوع به چراغ زنبوری شود. ، قسمی قفل پیچ. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)
منسوب به زنبور. (فرهنگ فارسی معین) : گرفتند گردان ایران و چین کمانهای زنبوری و چرخ کین. (گرشاسب نامه چ یغمایی ص 411). ، خانه مشبک. (غیاث) (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین) (آنندراج). این مأخوذ است از شان عسل از این جهت پردۀ مشبک و... را پردۀ زنبوری گویند. (آنندراج) : ابر تر از سونش گوهر شود غربال بیز از ترشح پرنیان آب زنبوری شود. محسن تأثیر (از آنندراج). - بافت زنبوری، (اصطلاح گیاه شناسی) گل گلاب آرد: در این بافت شکل یاخته ها چندان با یکدیگر اختلاف ندارد، اگر هسته ها و پرتوپلاسم تازه ساخته شده باشد بافت نوساز را تشکیل میدهند که در انتهای ریشه وساقه فراوان است و کم کم این بافت نوساز تقسیم شده یاخته های پهلو به پهلو و بهم فشرده میسازد که برش آنها بشکل شش گوشه های منظم یا نامنظم و شبیه به لانۀ زنبور است و آن را زنبوری گویند. (گیاه شناسی چ 3 ص 39). - پردۀ زنبوری، قسمی پردۀ سوراخ سوراخ که از پشت بیرون را توان دید. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). پردۀ مشبک. (ناظم الاطباء) : پردۀ زنبور گل سوری است وآن تو این پردۀ زنبوری است. نظامی. - چراغ زنبوری، چراغ توری. رجوع به چراغ زنبوری شود. ، قسمی قفل پیچ. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)