- زبرمرد
- مرد توانا و معروف
معنی زبرمرد - جستجوی لغت در جدول جو
- زبرمرد
- مرد توانا، معروف و برگزیده
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
انسان عالی، مافوق انسان. توضیح: این ترکیب در فلسفه نیچر بانسانی که به سبب اراده قوی خود ممتاز است اطلاق شده
فوق الذکر
برحسب مراد و مقصود، موافق میل وخواهش
شکیبید
سنگی است قیمتی که ترکیبش عبارت است از سیلیکات طبیعی منیزیم و آهن و جز سنگهای خانواده پریدو است وزنش مخصوصش بین 3، 3 تا 4، 3 متغیر است و سنخیتش بین 5، 6 تا 7 میباشد و دارای شفافیت و جلای شیشه و رنگش سبز مایل بزرد (سبز زیتونی) است بسداق جمع زبارج یا زبرجد هندی یاقوت زرد
صاحب قدرت و توانا، پر زور، نیرومند
مرد سالخورده مرد کهن سالمقابل پیر زن: موکلان... آن مردمان را دیدند که با پیرمرد گفتار میکردند
دلیر، دلاور، شجاع، بی باک
از الحان قدیمی موسیقی ایرانی
مرد پیر، مرد سال خورده و کهن سال
دارای زور و نیرو، پرزور، نیرومند، برای مثال ضعیفان را مکن بر دل گزندی / که درمانی به جور زورمندی (سعدی - ۱۸۸)
جوانمرد، کریم، برای مثال زادمردی چاشتگاهی دررسید / در سرا عدل سلیمان دردوید (مولوی - مجمع الفرس - زادمرد)
پیرامون گرداگرد: برگرد ماه. توضیح لازم الاضافه است
نوعی زمرد باشد و آن از جمله جواهرات و طبیعتش سرد خشک است
بالاتر، برتر، عالیتر، بلندتر، والاتر
نکاح ازدواج زناشویی
((زَ بَ جَ))
فرهنگ فارسی معین
سنگی است قیمتی که در جواهرسازی مورد استفاده قرار می گیرد که مهم ترین آن به رنگ سبز می باشد
نوعی سنگ قیمتی به رنگ زرد یا سبز که در جواهرسازی به کار می رود، یاقوت زرد
یکی از اقسام آلومین برنگ سبز که از سنگهای قیمتی است و هر چه پر رنگتر باشد گرانبها تر است
سنگی قیمتی و معمولاً سبز رنگ که در جواهرسازی به کار می رود