معنی صبرکرد
صبرکرد
شکیبید
تصویر صبرکرد
فرهنگ واژه فارسی سره
واژههای مرتبط با صبرکرد
دیرکرد
دیرکرد
تاخیر
فرهنگ واژه فارسی سره
اباکرد
اباکرد
سرباززد، سرپیچید، نپذیرفت
فرهنگ واژه فارسی سره
کارکرد
کارکرد
عملکرد، آکتیویته، مصرف
فرهنگ واژه فارسی سره
برکرده
برکرده
روشن، افروخته، مشتعل
فرهنگ لغت هوشیار
برکردن
برکردن
بلند کردن، بالا بردن
فرهنگ لغت هوشیار
زبرمرد
زبرمرد
مرد توانا و معروف
فرهنگ لغت هوشیار
برکرده
برکرده
بلندکرده، افراخته، افراشته
فرهنگ فارسی عمید
زبرمرد
زبرمرد
مرد توانا، معروف و برگزیده
فرهنگ فارسی عمید
کارکرد
کارکرد
اندازه و مقیاس کار انجام شده، کار، کردار، عمل
فرهنگ فارسی عمید