- زبتل
- کوته بالا
معنی زبتل - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تحفه
کود کش، خاکروبه بر خاشه، اندک آنچه مورچه به دهان بردارد، چیز اندک شی قلیل
سرگین، انبان، خنور، کدوی کاواک که زنان در آن پنبه نهند زنبیل سبد
کم گوشت نزار
زن کوتاه کوچک اندام مرد گول
بریده گردیدن، مطلق بریدن
از دنیا بریدن و به خدا پیوستن
زباله، خار و خاشاک و خاک روبه، چیزهای دورریختنی
پا جوش نهالی که از درختی و کنار آن بروید
سرگین
فضلۀ چهارپایان، سرگین