نسبت ایشان به زیاد فارسی است و او را زیاد قبانی گویند، زیرا که اول کسی که قبان به خراسان آورد او بود، و من اولاده ابوعلی الحسین بن محمد بن زیاد و از اولاد او در خاک بیهق امراء و علماء و اکابر و دهاقین بودند، رجوع به زیادی و تاریخ بیهق صص 129- 132 شود
نسبت ایشان به زیاد فارسی است و او را زیاد قبانی گویند، زیرا که اول کسی که قبان به خراسان آورد او بود، و من اولاده ابوعلی الحسین بن محمد بن زیاد و از اولاد او در خاک بیهق امراء و علماء و اکابر و دهاقین بودند، رجوع به زیادی و تاریخ بیهق صص 129- 132 شود
زائدتان. تثنیۀ زایده (زائده) در حال رفع، دو سر پستان. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). و رجوع به زاید وحلمتی الثدی شود، الزائدتان الشبیهتان بحلمتی الثدی، دو فزونی که از پیش دماغ برآمده است. در ذخیرۀ خوارزمشاهی آمده: عصب ها که از دماغ رسته است هفت جفت است و این عصبها را گذرها است که هر یک از آن گذرها از دماغ بیرون آمده است و این گذرها را بتازی ثقبه گویند و منفذ نیز گویند... جفت نخستین ازپیش دماغ رسته است و از پیش دماغ دو فزونی بیرون آمده چون دو سر پستان و حس بوئیدن، بدیشان باشد و آن را بتازی، الزائدتان الشبیهتان بحلمتی الثدی گویند
زائدتان. تثنیۀ زایده (زائده) در حال رفع، دو سر پستان. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). و رجوع به زاید وحلمتی الثدی شود، الزائدتان الشبیهتان بحلمتی الثدی، دو فزونی که از پیش دماغ برآمده است. در ذخیرۀ خوارزمشاهی آمده: عصب ها که از دماغ رسته است هفت جفت است و این عصبها را گذرها است که هر یک از آن گذرها از دماغ بیرون آمده است و این گذرها را بتازی ثقبه گویند و منفذ نیز گویند... جفت نخستین ازپیش دماغ رسته است و از پیش دماغ دو فزونی بیرون آمده چون دو سر پستان و حس بوئیدن، بدیشان باشد و آن را بتازی، الزائدتان الشبیهتان بحلمتی الثدی گویند
خاندانی معروف است که در اصفهان میزیست و ریاست حنفیان آن سامان داشت. و خاندان خجند نیز ریاست شافعیان داشت. در ترجمه محاسن اصفهان آرد: خلاصۀ آل صاعد نظام الدین قوام الاسلام تغمده الله بمغفرته که پیوسته از روزگار دیرینه باز مدار امور کلی و مقالید اشغال اصلی عراق عجم بررأی جهان آرای هر گزیده از بزرگان آن خاندان کابراًعن کابر و أباً عن جدّ دایر بوده و صیت حدیث دریادلی و زبردستی ایشان بر روی زمین منتشر و سایر، و در باب محمدت و مدح و ثنای ایشان این نقل صحیح بیان و تقریر را از تحریر بنان استغنائی هرچه تمام تر می نماید... (ترجمه محاسن اصفهان صص 30- 31). و رجوع به تاریخ مغول ص 532 و صاعدبن مسعود در همین لغت نامه شود
خاندانی معروف است که در اصفهان میزیست و ریاست حنفیان آن سامان داشت. و خاندان خجند نیز ریاست شافعیان داشت. در ترجمه محاسن اصفهان آرد: خلاصۀ آل صاعد نظام الدین قوام الاسلام تغمده الله بمغفرته که پیوسته از روزگار دیرینه باز مدار امور کلی و مقالید اشغال اصلی عراق عجم بررأی جهان آرای هر گزیده از بزرگان آن خاندان کابراًعن کابر و أباً عن جدّ دایر بوده و صیت حدیث دریادلی و زبردستی ایشان بر روی زمین منتشر و سایر، و در باب محمدت و مدح و ثنای ایشان این نقل صحیح بیان و تقریر را از تحریر بنان استغنائی هرچه تمام تر می نماید... (ترجمه محاسن اصفهان صص 30- 31). و رجوع به تاریخ مغول ص 532 و صاعدبن مسعود در همین لغت نامه شود
طاهریان یکی از سلسله های ایرانی است که استقلال ایران را پس از تسلط عرب بنیان نهادند و آنان را به اسامی بنی طاهر، آل طاهر و طاهریه میخواندند. آل طاهر، دولتی ایرانی بوده و از سال 205 تا 259 هجری قمری در خراسان حکمرانی کرده اند. مؤسس این دولت، طاهر بن الحسین، ملقب به ذی الیمینین بوده است. مأمون خلیفه، سردار مشهور خود، طاهر ذوالیمینین را که از موالی زادگان ایرانی بود در سال 205 هجری قمری 820/ میلادی به حکومت خراسان فرستاد. و طاهر و فرزندان او در این سرزمین مستقر شده، سلسلۀ طاهری را تأسیس کردند و همه وقت تحت امر و تابع خلیفه بودند. هیچ وقت حوزۀ متصرفات این سلسله از خراسان تجاوز نکرد و قریب نیم قرن در این حال بودند تا یعقوب بن لیث صفاری، سلسلۀ ایشان را منقرض کرد. اسامی افراد این سلسله که در خراسان فرمانروائی کردند: طاهر ذوالیمینین 205. هجری قمری 820. میلادی طلحه 207. هجری قمری 822. میلادی عبدالله 213. هجری قمری 828. میلادی طاهر ثانی 230. هجری قمری 844. میلادی محمد 248-259. هجری قمری 862-872. میلادی (ترجمه طبقات سلاطین لین پول ص 115). و رجوع به آل طاهر و طاهریه در همین لغت نامه والنقود العربیه ص 123، 124، 136 و تاریخ سیستان ص 172، 219، 220، 223، 224، 238 تاریخ بیهق ص 66 و شرح احوال رودکی ص 91، 220، 309، 319، 345، 346، 395، 335، 455، 456، 568، 569، 825، 874 و تاریخ اسلام ص 197، 198 و تاریخ گزیده 309، 839 و مزدیسنا ص 19 و 418 و سبک شناسی ج 2 ص 50 و ج 1 ص 149، 165، 284، 285 و ج 3 ص 188 شود
طاهریان یکی از سلسله های ایرانی است که استقلال ایران را پس از تسلط عرب بنیان نهادند و آنان را به اسامی بنی طاهر، آل طاهر و طاهریه میخواندند. آل طاهر، دولتی ایرانی بوده و از سال 205 تا 259 هجری قمری در خراسان حکمرانی کرده اند. مؤسس این دولت، طاهر بن الحسین، ملقب به ذی الیمینین بوده است. مأمون خلیفه، سردار مشهور خود، طاهر ذوالیمینین را که از موالی زادگان ایرانی بود در سال 205 هجری قمری 820/ میلادی به حکومت خراسان فرستاد. و طاهر و فرزندان او در این سرزمین مستقر شده، سلسلۀ طاهری را تأسیس کردند و همه وقت تحت امر و تابع خلیفه بودند. هیچ وقت حوزۀ متصرفات این سلسله از خراسان تجاوز نکرد و قریب نیم قرن در این حال بودند تا یعقوب بن لیث صفاری، سلسلۀ ایشان را منقرض کرد. اسامی افراد این سلسله که در خراسان فرمانروائی کردند: طاهر ذوالیمینین 205. هجری قمری 820. میلادی طلحه 207. هجری قمری 822. میلادی عبدالله 213. هجری قمری 828. میلادی طاهر ثانی 230. هجری قمری 844. میلادی محمد 248-259. هجری قمری 862-872. میلادی (ترجمه طبقات سلاطین لین پول ص 115). و رجوع به آل طاهر و طاهریه در همین لغت نامه والنقود العربیه ص 123، 124، 136 و تاریخ سیستان ص 172، 219، 220، 223، 224، 238 تاریخ بیهق ص 66 و شرح احوال رودکی ص 91، 220، 309، 319، 345، 346، 395، 335، 455، 456، 568، 569، 825، 874 و تاریخ اسلام ص 197، 198 و تاریخ گزیده 309، 839 و مزدیسنا ص 19 و 418 و سبک شناسی ج 2 ص 50 و ج 1 ص 149، 165، 284، 285 و ج 3 ص 188 شود
بنا بتعبیر نظامی گنجوی منسوب به داود سلجوقی یعنی داود بن محمود بن ملکشاه سلجوقی از سلاجقۀ بزرگ است که از شوال 525تا جمادی الاخرۀ 526 هجری قمری سلطنت داشته است. بدین توضیح که نظامی در اقبالنامه، که آنرا بنام ملک عزالدین مسعود بن ارسلان سلجوقی حاکم موصل ساخته است، در ذکر نسب ممدوح یعنی در ذکر از پدر و جد او داود سلجوقی و محمود سلجوقی به نسبت داودیان و محمودیان تعبیر میکند و ابیات وی در این باره چنین است: سر سرفرازان و گردنکشان ملک عزدین قاهر شه نشان طرفدار موصل به فرزانگی قدرخان شاهان به مردانگی چو محمود با فر و فرهنگ و شرم چو داود ازو گشته پولاد نرم به طغرای دولت ز محمودیان بتوقیع نسبت ز داودیان. (اقبالنامه چ وحید ص 30)
بنا بتعبیر نظامی گنجوی منسوب به داود سلجوقی یعنی داود بن محمود بن ملکشاه سلجوقی از سلاجقۀ بزرگ است که از شوال 525تا جمادی الاخرۀ 526 هجری قمری سلطنت داشته است. بدین توضیح که نظامی در اقبالنامه، که آنرا بنام ملک عزالدین مسعود بن ارسلان سلجوقی حاکم موصل ساخته است، در ذکر نسب ممدوح یعنی در ذکر از پدر و جد او داود سلجوقی و محمود سلجوقی به نسبت داودیان و محمودیان تعبیر میکند و ابیات وی در این باره چنین است: سر سرفرازان و گردنکشان ملک عزدین قاهر شه نشان طرفدار موصل به فرزانگی قدرخان شاهان به مردانگی چو محمود با فر و فرهنگ و شرم چو داود ازو گشته پولاد نرم به طغرای دولت ز محمودیان بتوقیع نسبت ز داودیان. (اقبالنامه چ وحید ص 30)
نام یکی ازطوائف قزوین بوده است. حمداﷲ مستوفی در تاریخ گزیده آرد: اصل ایشان از نسل خالد بن ولید مخزومی است و ایشان دو شعبه اند: اول شیخ نورالدین کیل جد مولانا و شیخ الاسلام سعدالدین قتلغ. خواجه از ایشان بوده و در تصوف درجۀ عالی داشته و شعبه دوم از زنجان آمدند از ایشان صاحب سعید خواجه صدرالدین احمد خالدی که چهار سال در ملک ایران وزارت کرد و به صدر جهان منصوب شد. (از تاریخ گزیده ص 844) و رجوع به از سعدی تا جامی پرفسور ادوارد براون ترجمه علی اصغر حکمت ص 115 شود نام دو برادر: ’ابوعثمان سعید بن هاشم بن وعله خالدی’ و ’ابوبکر محمد بن هاشم بن وعله خالدی’ است. رجوع به خالدی ابوعثمان سعید بن هاشم بن وعله شود
نام یکی ازطوائف قزوین بوده است. حمداﷲ مستوفی در تاریخ گزیده آرد: اصل ایشان از نسل خالد بن ولید مخزومی است و ایشان دو شعبه اند: اول شیخ نورالدین کیل جد مولانا و شیخ الاسلام سعدالدین قتلغ. خواجه از ایشان بوده و در تصوف درجۀ عالی داشته و شعبه دوم از زنجان آمدند از ایشان صاحب سعید خواجه صدرالدین احمد خالدی که چهار سال در ملک ایران وزارت کرد و به صدر جهان منصوب شد. (از تاریخ گزیده ص 844) و رجوع به از سعدی تا جامی پرفسور ادوارد براون ترجمه علی اصغر حکمت ص 115 شود نام دو برادر: ’ابوعثمان سعید بن هاشم بن وعله خالدی’ و ’ابوبکر محمد بن هاشم بن وعله خالدی’ است. رجوع به خالدی ابوعثمان سعید بن هاشم بن وعله شود
نام جدید دزداب است که قصبه ای است در بلوچستانات ایران. (فرهنگ نظام). از شهرستان های استان هشتم کشور ایران و خلاصۀ مشخصات آن بشرح زیر است: حدود آن: محدود است از طرف شمال بکویر لوت و شهرستان زابل. از طرف خاور بمرزهای افغانستان و پاکستان، از طرف جنوب به شهرستان سراوان و شهرستان ایرانشهر و از طرف باختر به بخش فهرج از شهرستان بم و کویرلوت. آب و هوا: هوای این شهرستان در قسمت جنوب (بخش خاش و میرجاوه) گرمسیر و در قسمت شمال (بخش نصرت آباد) گرم و معتدل است. بطور کلی هوای قسمت شمال و شمال باختری آن بعلت مجاورت با کویر لوت و همچنین عدم وجود دریا و دریاچه خشک می باشد و ممکن است در 24 ساعت چندین بار تغییر یابد. بدین طریق که هرگاه باد از سمت شمال (سمت لوت) بوزد درجۀ حرارت آناً تقلیل یابد و اگر از سمت شورگز و یا سایر جهات بوزد، درجۀ حرارت دفعهً بالا میرود. ارتفاعات: ملک سیاه کوه و کوه میرجاوه در شمال و خاور این شهرستان واقع است که خطالرأس آن تشکیل مرز ایران و پاکستان را میدهد و بزرگترین قلۀ آن ملک سیاه کوه به ارتفاع 1618 متر است. دیگر کوه تفتان است. این کوه در بین بخش خاش و میرجاوه قرار داردو در قدیم آتش فشان بوده و فعلاً خاموش میباشد و از دهانۀ آن دود و بخار خارج میشود. در زمستان بخار از مسافت دور کاملاً دیده میشود. فشار گاز آن شدید است. بطوری که اگر سنگی در حدود 10 کیلوگرم بدهانۀ کوه بیندازند در حدود 20 متر آن سنگ را به هوا پرتاب میسازد. ارتفاع بلندترین قلۀ این کوه 3910 متر است. شهرستان زاهدان از بخشهای زیر تشکیل شده است: 1- بخش میرجاوه شامل دهستان لادیز سنگان و تمین. 2-بخش نصرت آباد. 3- بخش خاش، شامل دهستان خاش، نازیل، ایرانداگان، کارواندر، گوهرکوه ده بالا، کلنکور، گوشه و اسکل آباد... جمعیت این شهرستان و بخشهای آن بشرح زیر است: زاهدان 10000 تن، بخش میرجاوه (125 آبادی) 15500 تن، بخش نصرت آباد (15 آبادی) 5000 تن و بخش خاش (121 آبادی) 23000 تن. بنابر آمار فوق شهرستان زاهدان از 261 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و جمعیت آن 53500 تن اند. زبان مادری ساکنین این شهرستان بلوچی و فارسی و مذهب آنان اسلام است. شهر زاهدان درقدیم، آبادی کوچکی بنام دزداب بوده است. در 36 سال پیش که مصادف با جنگ بین الملل اول بود چند خانواده پلاس نشین بلوچ در آن ساکن بودند و آب مشروب خود را بوسیلۀ چند چاه که در آنجا وجود داشت تأمین میکردند. محل اقامت بلوچهای پلاس نشین از نظر سوق الجیشی و همچنین مجاورت با مرز دو کشور بیگانه اهمیت خاصی را حائز بود لذا توجه دولت ایران بدان معطوف شد و مأمورین بدان نقطه اعزام گردیدند. و چون باب تجارت ایران و هندوستان از همین نقطه (دزدآب) مفتوح گردیده و مواصلات مهمی تشکیل شده بود لذا دولت مصمم شد که به تأسیس دوایری مبادرت ورزد. دوایر و کارمندان کم کم افزایش یافت و احتیاجات روزانه آنان موجب شد که عده بازرگانان بدان نقطه رهسپار شوند. کارمندانی که به دزدآب رفته بودند اقدام به ساختن منازلی کردند. بازرگانان نیزبرای فروش امتعۀ خود شروع بساختن مغازه هائی کردند عده زیادی از بازرگانان هندی و جمعی از پیشه وران یزدی و مشهدی دسته ای از کارگران بلوچ و زابلی به این نقطه عزیمت کردند و متدرجاً شالوده و اساس شهر قبلی استوار گردید و نام آن همان دزداب بود تا در زمان رضاشاه پهلوی به اسم زاهدان تبدیل گردید بنابراین زاهدان شهری است جدیدالاحداث که در 517کیلومتری خاوری کرمان سر سه راه کرمان به مشهد و کرمان به چاه بهار و نزدیک مرز پاکستان واقع و مشخصات آن بشرح زیر است: طول 60 درجه و 51 دقیقه و 25 ثانیه. عرض 29 درجه و 30 دقیقه و 45 ثانیه، اختلاف ساعت آن با تهران 36 دقیقه است. (تهران ساعت 12 و زاهدان ساعت 12 و 36 دقیقه). هوای شهر زاهدان گرم و معتدل است ولی در تابستان شبهای خنکی دارد. آب شهر از چاههای عمیق تأمین شده و بوسیلۀ لوله کشی در دسترس قرار گرفته... راه آهن پاکستان به ایران به این شهر منتهی میشود. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8). زاهدان مهمترین شهرهای سرحدی دزداب است که دارای 5000 نفر جمعیت است و راه آهن کلات که در میرجاوه داخل خاک ایران میشود به دزداب منتهی میشود و از این بابت اهمیت تجارتی و نظامی دارد مخصوصاً اگر از وضعیت اقتصادی سیستان استفاده شود اهمیت زیاد خواهد یافت. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 260)
نام جدید دزداب است که قصبه ای است در بلوچستانات ایران. (فرهنگ نظام). از شهرستان های استان هشتم کشور ایران و خلاصۀ مشخصات آن بشرح زیر است: حدود آن: محدود است از طرف شمال بکویر لوت و شهرستان زابل. از طرف خاور بمرزهای افغانستان و پاکستان، از طرف جنوب به شهرستان سراوان و شهرستان ایرانشهر و از طرف باختر به بخش فهرج از شهرستان بم و کویرلوت. آب و هوا: هوای این شهرستان در قسمت جنوب (بخش خاش و میرجاوه) گرمسیر و در قسمت شمال (بخش نصرت آباد) گرم و معتدل است. بطور کلی هوای قسمت شمال و شمال باختری آن بعلت مجاورت با کویر لوت و همچنین عدم وجود دریا و دریاچه خشک می باشد و ممکن است در 24 ساعت چندین بار تغییر یابد. بدین طریق که هرگاه باد از سمت شمال (سمت لوت) بوزد درجۀ حرارت آناً تقلیل یابد و اگر از سمت شورگز و یا سایر جهات بوزد، درجۀ حرارت دفعهً بالا میرود. ارتفاعات: ملک سیاه کوه و کوه میرجاوه در شمال و خاور این شهرستان واقع است که خطالرأس آن تشکیل مرز ایران و پاکستان را میدهد و بزرگترین قلۀ آن ملک سیاه کوه به ارتفاع 1618 متر است. دیگر کوه تفتان است. این کوه در بین بخش خاش و میرجاوه قرار داردو در قدیم آتش فشان بوده و فعلاً خاموش میباشد و از دهانۀ آن دود و بخار خارج میشود. در زمستان بخار از مسافت دور کاملاً دیده میشود. فشار گاز آن شدید است. بطوری که اگر سنگی در حدود 10 کیلوگرم بدهانۀ کوه بیندازند در حدود 20 متر آن سنگ را به هوا پرتاب میسازد. ارتفاع بلندترین قلۀ این کوه 3910 متر است. شهرستان زاهدان از بخشهای زیر تشکیل شده است: 1- بخش میرجاوه شامل دهستان لادیز سنگان و تمین. 2-بخش نصرت آباد. 3- بخش خاش، شامل دهستان خاش، نازیل، ایرانداگان، کارواندر، گوهرکوه ده بالا، کلنکور، گوشه و اسکل آباد... جمعیت این شهرستان و بخشهای آن بشرح زیر است: زاهدان 10000 تن، بخش میرجاوه (125 آبادی) 15500 تن، بخش نصرت آباد (15 آبادی) 5000 تن و بخش خاش (121 آبادی) 23000 تن. بنابر آمار فوق شهرستان زاهدان از 261 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و جمعیت آن 53500 تن اند. زبان مادری ساکنین این شهرستان بلوچی و فارسی و مذهب آنان اسلام است. شهر زاهدان درقدیم، آبادی کوچکی بنام دزداب بوده است. در 36 سال پیش که مصادف با جنگ بین الملل اول بود چند خانواده پلاس نشین بلوچ در آن ساکن بودند و آب مشروب خود را بوسیلۀ چند چاه که در آنجا وجود داشت تأمین میکردند. محل اقامت بلوچهای پلاس نشین از نظر سوق الجیشی و همچنین مجاورت با مرز دو کشور بیگانه اهمیت خاصی را حائز بود لذا توجه دولت ایران بدان معطوف شد و مأمورین بدان نقطه اعزام گردیدند. و چون باب تجارت ایران و هندوستان از همین نقطه (دزدآب) مفتوح گردیده و مواصلات مهمی تشکیل شده بود لذا دولت مصمم شد که به تأسیس دوایری مبادرت ورزد. دوایر و کارمندان کم کم افزایش یافت و احتیاجات روزانه آنان موجب شد که عده بازرگانان بدان نقطه رهسپار شوند. کارمندانی که به دزدآب رفته بودند اقدام به ساختن منازلی کردند. بازرگانان نیزبرای فروش امتعۀ خود شروع بساختن مغازه هائی کردند عده زیادی از بازرگانان هندی و جمعی از پیشه وران یزدی و مشهدی دسته ای از کارگران بلوچ و زابلی به این نقطه عزیمت کردند و متدرجاً شالوده و اساس شهر قبلی استوار گردید و نام آن همان دزداب بود تا در زمان رضاشاه پهلوی به اسم زاهدان تبدیل گردید بنابراین زاهدان شهری است جدیدالاحداث که در 517کیلومتری خاوری کرمان سر سه راه کرمان به مشهد و کرمان به چاه بهار و نزدیک مرز پاکستان واقع و مشخصات آن بشرح زیر است: طول 60 درجه و 51 دقیقه و 25 ثانیه. عرض 29 درجه و 30 دقیقه و 45 ثانیه، اختلاف ساعت آن با تهران 36 دقیقه است. (تهران ساعت 12 و زاهدان ساعت 12 و 36 دقیقه). هوای شهر زاهدان گرم و معتدل است ولی در تابستان شبهای خنکی دارد. آب شهر از چاههای عمیق تأمین شده و بوسیلۀ لوله کشی در دسترس قرار گرفته... راه آهن پاکستان به ایران به این شهر منتهی میشود. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8). زاهدان مهمترین شهرهای سرحدی دزداب است که دارای 5000 نفر جمعیت است و راه آهن کلات که در میرجاوه داخل خاک ایران میشود به دزداب منتهی میشود و از این بابت اهمیت تجارتی و نظامی دارد مخصوصاً اگر از وضعیت اقتصادی سیستان استفاده شود اهمیت زیاد خواهد یافت. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 260)
دو سر پستان، دو زایده پستانی شکل که رشته های زوج اول اعصاب دماغی (عصب بویایی) از آن متفرع گردند و از سوراخ های صفحه غربالی استخوان پرویز نی وارد مخاط بینی شوند بصل شامه ای
دو سر پستان، دو زایده پستانی شکل که رشته های زوج اول اعصاب دماغی (عصب بویایی) از آن متفرع گردند و از سوراخ های صفحه غربالی استخوان پرویز نی وارد مخاط بینی شوند بصل شامه ای