- زانویی
- لوله خمیده
معنی زانویی - جستجوی لغت در جدول جو
- زانویی
- آنچه به شکل زانوی خمیده باشد، لولۀ خمیده، تنبوشۀ خمیده
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آسایی
تولید مثل
تولید
معنویت
حیوانی
انعقاد نکاح و مباشرت و محبت و آمیزش و وصال، همسر گرفتن و ازدواج
نام نخستین ماه سال میلادی که آغاز آن تقریباً برابر هفدهم دیماه جلالی است و سی و یکروز است
دویمی مونث ثانی مونث ثانوی: طبیعت ثانویه
سحر ساحری جادوگری، عجیب شگفت آور (جادوییها شگفتیها عجایب)
آگاهی وقوف، علم معرفت دانش: (دانایی توانایی است)
ازدواج، زناشوهری، زن و شوهری
پیروان مانی، مانویان، آیین مانی
ویژگی اجناس مناسب برای هدیه دادن
شغل و عمل پادو، دوندگی در پی کاری
نانوشته، نوشته نشده، ازقلم افتاده
زیرکی، هوشیاری، خردمندی، برای مثال هرکه در او جوهر دانایی است / در همه چیزیش توانایی است (نظامی۱ - ۸۳) ، عالم بودن، دانا بودن
شگفت انگیز مثلاً چشمان جادویی،
ساحری، جادوگری،برای مثال خمار در سر و دستش به خون مشتاقان / خضیب و نرگس مستش به جادویی مکحول (سعدی۲ - ۴۸۰)
جادویی کردن: سحر کردن، جادو کردن
ساحری، جادوگری،
جادویی کردن: سحر کردن، جادو کردن
محل پختن و فروختن نان مثلاً دکان نانوایی، صنف نانوا
داتیک داتیکان آساییک کناریک چغانه زن
پیشکشی
حماقت، نادانی و بیخردی
جمع مانوی، زندیکان مانی گرایان جمع مانوی در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
مانویت در فارسی مانویه در فارسی زندیکی زندیکی گری مانی گروی
نوشته نشده ازقلم افتاده: چندقلم نانویس داریم، ثبت نشده روی کاغذ نیامده: حساب نانویس، آنکه یاآنچه ننویسدظنکه درنوشتن روان نیست: قلم نانویس
شغل وعمل نانواخبازی، محل پخت وفروش نان خبازی
(کودکان) بزن وبکوب ورقص وآواز
آگاهی، وقوف، علم، دانش