جدول جو
جدول جو

معنی زارع - جستجوی لغت در جدول جو

زارع
کشاورز
تصویری از زارع
تصویر زارع
فرهنگ واژه فارسی سره
زارع
کشتکار، کشاورز، برزگر
تصویری از زارع
تصویر زارع
فرهنگ لغت هوشیار
زارع
((رِ))
کشاورز
تصویری از زارع
تصویر زارع
فرهنگ فارسی معین
زارع
کشاورز، کشتکار، دهقان
برزگر، فلّاح، ورزگر، برزکار، بزرکار، برزیگر، برزه گر، گیاه کار، حرّاث، حارث، بازیار، کدیور، ورزگار، ورزکار، ورزه، ورزی، کشورز، واستریوش، کشتبان
تصویری از زارع
تصویر زارع
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مزارع
تصویر مزارع
مزرعه ها، کشتزارها، جمع واژۀ مزرعه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مزارع
تصویر مزارع
جمع مزرع، جای کاشتن، کشتزارها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مزارع
تصویر مزارع
((مَ رِ))
جمع مزرعه، کشتزارها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مزارع
تصویر مزارع
کشاورز
در فقه و حقوق کسی که زمین خود را با عقد مزارعه به دیگری واگذار می کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ذارع
تصویر ذارع
خیکچه، چابکدست زن، شتر فراخ گام ماده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بارع
تصویر بارع
آنکه در فضل تمام و کمال باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زاری
تصویر زاری
ناله و فغان، نالیدن و عجز نمودن
فرهنگ لغت هوشیار
غرش شیر، بیشه، بوستان، گله انبوه: اشتر و گوسپند گروه شتران، بیشه انبوه، چینه دان مرغ خرمگس
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی است از رده دو لپه ییهای جدا گلربگ که تیره مخصوصی به نام زرشکیان از تیره نزدیک به تیره آلالگان است. زرشک معمولی درختچه ایست به ارتفاع 2 تا 3 متر که معمولا در حاشیه جنگلهای غالب نقاط اروپا و ایران میروید برگهاش دندانه دار و گلهایش زرد رنگ و مجتمع به صورت خوشه و آویخته است. میوه آن کوچک و قرمز رنگ و بیضوی به طول 7 تا 8 و به عرض 3 میلیمتر میباشد. ریشه و برگ و میوه آن بمصارف دارویی میرسد برباریس انبر باریس
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی است از رده دو لپه ییهای جدا گلربگ که تیره مخصوصی به نام زرشکیان از تیره نزدیک به تیره آلالگان است. زرشک معمولی درختچه ایست به ارتفاع 2 تا 3 متر که معمولا در حاشیه جنگلهای غالب نقاط اروپا و ایران میروید برگهاش دندانه دار و گلهایش زرد رنگ و مجتمع به صورت خوشه و آویخته است. میوه آن کوچک و قرمز رنگ و بیضوی به طول 7 تا 8 و به عرض 3 میلیمتر میباشد. ریشه و برگ و میوه آن بمصارف دارویی میرسد برباریس انبر باریس
فرهنگ لغت هوشیار
زمین را جهت زراعت به کسی دادن در صورتیکه تخم با مالک باشد، مزارعه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دارع
تصویر دارع
زره پوش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شارع
تصویر شارع
طریق، راه بزرگ، راهنما
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زاره
تصویر زاره
زاری، گریه و ناله، تضرع، برای مثال هزار زاره کنم نشنوند زاری من / به خلوت اندر نزدیک خویش زاره کنم (دقیقی - ۱۰۳)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قارع
تصویر قارع
کوبنده، کوبندۀ در، فال زننده، به قرعه، قرعه کشنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شارع
تصویر شارع
مفرد واژۀ شوارع، راه بزرگ، شاه راه، راه راست، خیابان، صاحب شرع، راهنما
شارع عام: راه و کوچه ای که همه کس از آن عبور کنند
شارع مقدس: پیغمبر اسلام
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زارج
تصویر زارج
زرشک، درختچه ای خاردار با برگ های دندانه دار و کوچک که ریشه، ساقه، میوه و برگهای آن مصرف دارویی دارد، میوۀ خوشه ای، قرمز رنگ و ترش مزۀ این گیاه که به عنوان چاشنی غذا به کار می رود، سرشک، اترار، زراک، دارشک، زراج، برباریس، زرک، انبرباریس، امبرباریس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بارع
تصویر بارع
نیکو، فائق، کسی که در علم و فضل یا جمال بر دیگران برتری دارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ضارع
تصویر ضارع
خوار، ضعیف، رام، فروتن
فرهنگ لغت هوشیار
زیبا، برجسته، بر شونده، فرود آینده از واژگان دو پهلو، یاریگر بالا رونده (از کوه)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قارع
تصویر قارع
قرعه کشنده، کوبنده در
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کارع
تصویر کارع
آبرویا گیاهی که در آب میروید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بارع
تصویر بارع
((رِ))
نیکو، کسی که در دانش و کمال بر دیگری برتری دارد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زاری
تصویر زاری
خواری، زبونی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زاری
تصویر زاری
گریه سوزناک، بانگ و فغان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زاره
تصویر زاره
((رِ))
زاری، ناله
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زارج
تصویر زارج
((رِ))
زرشک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شارع
تصویر شارع
((رِ))
آورنده دین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شارع
تصویر شارع
راه، خیابان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فارع
تصویر فارع
((رِ))
بالا رونده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قارع
تصویر قارع
((ر ِ))
کوبنده در و مانند آن، فال زننده به قرعه
فرهنگ فارسی معین