جدول جو
جدول جو

معنی زادوک - جستجوی لغت در جدول جو

زادوک
ده کوچکی است از دهستان نهارجانات بخش حومه شهرستان بیرجند، (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از زادک
تصویر زادک
(دخترانه و پسرانه)
نام روستایی در نزدیکی قوچان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از زالوک
تصویر زالوک
غالوک، مهره ای از جنس سنگ یا گل، زاغوک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زاغوک
تصویر زاغوک
غالوک، مهره ای از جنس سنگ یا گل، زالوک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جادوک
تصویر جادوک
جادوگر کوچک
فرهنگ فارسی عمید
غالوک است که مهرۀ کمان گروهه باشد و آن گلوله ای است که از گل سازند و با کمان گروهه و تنگ دهن اندازند، (برهان قاطع)، گلوله ای باشد که از کمان گروهه اندازند و آن را غالوک نیز خوانند، (فرهنگ جهانگیری)
لغت نامه دهخدا
مهرۀ کمان گروهه را گویند یعنی گلی که بجهت کمان گروهه گلوله کرده باشند، (برهان قاطع) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
سعدون امیر برشلویه است که مورخین عرب گاه وی را زاتون و زاد نیز خوانند، (از الحلل السندسیه ص 210)، و رجوع به ’زاتون’ و ’زاد’ شود
لغت نامه دهخدا
(دَ)
دهی است از دهستان خرق بخش جزء حومه شهرستان قوچان. واقع در 27هزارگزی شمال باختری قوچان و 15هزارگزی جنوب باختری راه قوچان به شیروان. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
تصویری از زاغوک
تصویر زاغوک
گلی که به جهت کمان گروهه گلوله کرده باشند مهره کمان گروهه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جادوک
تصویر جادوک
جادوگر کوچک ساحرک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زاغوک
تصویر زاغوک
گلی که به جهت کمان گروهه گلوله کرده باشند، مهره کمان گروهه
فرهنگ فارسی معین
ماست خوری کوچک، مغرور و خود بزرگ بین، آدم با افاده، کاسه ی کوچک
فرهنگ گویش مازندرانی
آدم ضعیف و زردرنگ و مریض احوال
فرهنگ گویش مازندرانی