جدول جو
جدول جو

معنی زالوک

زالوک
غالوک، مهره ای از جنس سنگ یا گل، زاغوک
تصویری از زالوک
تصویر زالوک
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با زالوک

زالوک

زالوک
غالوک است که مهرۀ کمان گروهه باشد و آن گلوله ای است که از گل سازند و با کمان گروهه و تنگ دهن اندازند، (برهان قاطع)، گلوله ای باشد که از کمان گروهه اندازند و آن را غالوک نیز خوانند، (فرهنگ جهانگیری)
لغت نامه دهخدا

زاغوک

زاغوک
گلی که به جهت کمان گروهه گلوله کرده باشند مهره کمان گروهه
زاغوک
فرهنگ لغت هوشیار

غالوک

غالوک
مهره ای از جنس سنگ یا گِل، زاغوک، زالوک،
مهرۀ کمان گروهه، گلوله، زالوک، زالو که، برای مِثال کمان گروهۀ زرین شده محاقی ماه / ستاره یکسره غالوک های سیم اندود (خسروانی - شاعران بی دیوان - ۱۱۹)
غالوک
فرهنگ فارسی عمید

سالوک

سالوک
ضعیف، فقیر، درویش، دزد، راهزن، برای مِثال چرا می باید ای سالوک نقّاب / در آن ویرانه افتادن چو مهتاب؟ (نظامی۲ - ۳۴۵)
سالوک
فرهنگ فارسی عمید

هالوک

هالوک
مرگ موش، گل جالیزرا گویند که بعربی طوثوث و طراثیث خوانده میشود
هالوک
فرهنگ لغت هوشیار

زاغوک

زاغوک
گلی که به جهت کمان گروهه گلوله کرده باشند، مهره کمان گروهه
زاغوک
فرهنگ فارسی معین