- ریچال
- مطلق مربا، مربایی که از دوشاب پزند:) او را که عفت تو شایع است... و لذت ریچار تو معلوم... (روضه العقول)، مربا یا خوراکی که از چند چیز که از سازند، هر چیز که از شیر گوسفند پزند، هر سخن در هم و بر هم کلام نامربوط لیچار ریچال
معنی ریچال - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مطلق مربا، مربایی که از دوشاب پزند:) او را که عفت تو شایع است... و لذت ریچار تو معلوم... (روضه العقول)، مربا یا خوراکی که از چند چیز که از سازند، هر چیز که از شیر گوسفند پزند، هر سخن در هم و بر هم کلام نامربوط لیچار ریچال
سخنان بیهوده و در هم و نامربوط
شیر بیشه، گیاه مالیده، پیر ناتوان، گرگ، دزد شیر اسد، گرگ ذئب جمع رآبل رآبیل ریابیل
زیغال، قدح، پیاله، قدح شراب خوری
اسد، شیر درنده، صارم، قسوره، ضرغام، شیر ژیان، هرماس، اصلان، هژبر، هزبر، شیر شرزه، همام
مربا (عموما)، مربایی که از دوشاب سازند (خصوصا)، آنچه که از شیر ودوغ و ماست پزند: یکی غرم بریان و نان از برش نمکدان لیچار گرد اندرش. (شا. لغ)، سخن ناروا و ناپسند که باشخاص گویند
مربا، هر خوراکی که از چند چیز سازند
لیچار، مربا، ترشی، برای مثال یکی مرغ بریان و نان از برش / نمکدان و ریچار گرد اندرش (فردوسی - ۲/۲۹)
ریچار بافتن: کنایه از سخنان مهمل و نامربوط گفتن، ریچال گفتن
ریچار بافتن: کنایه از سخنان مهمل و نامربوط گفتن، ریچال گفتن
یکنوع پول مسکوک که سابقا در ایران رواج داشته و معادل با یک قران و پنجشاهی بوده است
واحد پول ایران
واحد پول ایران، برابر با یک دهم تومان، واحد پول عربستان، عمان، قطر و یمن، در دورۀ قاجار، واحد پول معادل یک قران و پنج شاهی
مهمل گفتن سخن بیهوده گفتن