جدول جو
جدول جو

معنی ریبال

ریبال
اسد، شیر درنده، صارم، قسوره، ضرغام، شیر ژیان، هرماس، اصلان، هژبر، هزبر، شیر شرزه، همام
تصویری از ریبال
تصویر ریبال
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با ریبال

ریبال

ریبال
شیر بیشه، گیاه مالیده، پیر ناتوان، گرگ، دزد شیر اسد، گرگ ذئب جمع رآبل رآبیل ریابیل
فرهنگ لغت هوشیار

ریبال

ریبال
رئبال، شیر بیشه، (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)، شیر که اسد باشد، (آنندراج) (منتهی الارب)، رجوع به رئبال شود، گرگ، (از اقرب الموارد) (آنندراج) (ناظم الاطباء)،
پلید:لص ریبال، دزد خبیث، (آنندراج)، ذئب ریبال، ای خبیث، (منتهی الارب)، گیاه پیچیده، (ناظم الاطباء)، گیاه مالیده و درهم پیچیده، (آنندراج) (منتهی الارب)، پیرمرد ضعیف و ناتوان، (ناظم الاطباء) (از آنندراج)، دزد، (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

ریچال

ریچال
مطلق مربا، مربایی که از دوشاب پزند:) او را که عفت تو شایع است... و لذت ریچار تو معلوم... (روضه العقول)، مربا یا خوراکی که از چند چیز که از سازند، هر چیز که از شیر گوسفند پزند، هر سخن در هم و بر هم کلام نامربوط لیچار ریچال
فرهنگ لغت هوشیار

ریباس

ریباس
گیاهی است از تیره ترشکها (هفت بندها) که گونه خوراکی ریوند چینی است. ساقه های هوایی و دمبرگهای آن محتوی مواد ذخیره ای و اسیدی است و بدین جهت مورد استفاده خوراکی قرار میگیرد ریباس اشغرغ اشطیاله. یا شربت ریواس شربتی که با عصاره ریواس تهیه کنند
فرهنگ لغت هوشیار

ریباس

ریباس
ریواس، گیاهی علفی و پایا با ساقه های نازک سفید و ترش مزه که مصرف خوراکی دارد، چُکری، زَرنیلِه، ریواج، رِواس
ریباس
فرهنگ فارسی عمید

ایبال

ایبال
گروهی از پرندگان و اسبان و شتران، (از ’اب ل’)، سخت گرم شدن روز، (منتهی الارب) (آنندراج) (ازاقرب الموارد) : ائتج النهار، رجوع به ائتجاج شود
لغت نامه دهخدا

زیبال

زیبال
کنایه از اسب و اشتر و هر حیوانی تندرو باشد، (برهان) (آنندراج) (از ناظم الاطباء)، شیر تند و این منقول است از زفان گویا (کذا)، (شرفنامۀ منیری) :
ولیکن ارچه چنین است هم پدید بود
خسک ز لؤلؤ مکنون و روبه از زیبال،
ازرقی
لغت نامه دهخدا