- ریغل
- باریک و لاغر و نحیف
معنی ریغل - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
یکنوع پول مسکوک که سابقا در ایران رواج داشته و معادل با یک قران و پنجشاهی بوده است
آنکه خود را ملوث سازد گه ظلود
زیغال، قدح، پیاله، قدح شراب خوری
کسی که اسهال دارد و نمی تواند خود را کنترل کند، کنایه از آدم ضعیف
واحد پول ایران
واحد پول ایران، برابر با یک دهم تومان، واحد پول عربستان، عمان، قطر و یمن، در دورۀ قاجار، واحد پول معادل یک قران و پنج شاهی
انسان یا حیوانی که اسهال و شکم روش داشته باشد و خود یا دیگری را آلوده سازد، ریخ آلوده، ریخو، ریخن
سلمه از گیاهان سرمک آکندگی خوشه پردانگی
کینه، دشمنی
کینه، دشمنی، نفرت، برای مثال جهان ویژه کردم به برنده تیغ / چرا دارد از من به دل شاه ریغ (فردوسی - ۵/۱۶۲)
راغ، دامن کوه، صحرا،برای مثال همه کوه و غار و در و دشت و ریغ / برافکنده دست و سر و ترک و تیغ (اسدی - لغت نامه - ریغ)
راغ، دامن کوه، صحرا،
((رَ یا رِ))
فرهنگ فارسی معین
هر یک از تیرهای آهنی که در مسیر راه آهن روی زمین کار گذارند تا واگن از روی آن حرکت کند
دامن کوه، صحرا
کینه، نفرت، ریخ
ریق، مدفوع، گه، سرگین
ریغش در آمدن: کنایه از ضعیف و ناتوان گردیدن
ریغ رحمت را سر کشیدن: کنایه از مردن و فوت کردن
ریغش در آمدن: کنایه از ضعیف و ناتوان گردیدن
ریغ رحمت را سر کشیدن: کنایه از مردن و فوت کردن
مسیر فلزی یا چوبی، روی زمین یا در هوا که مخصوص حرکت واگون بار یا مسافر است