معنی ریغو ریغو کسی که اسهال دارد و نمی تواند خود را کنترل کند، کنایه از آدم ضعیف تصویر ریغو فرهنگ فارسی معین
ریغو ریغو انسان یا حیوانی که اسهال و شکم روش داشته باشد و خود یا دیگری را آلوده سازد، ریخ آلودِه، ریخو، ریخِن فرهنگ فارسی عمید
ریغو ریغو ریخو، ریخن، (ناظم الاطباء)، ریخ زننده، در تداول عامه، آنکه از بیماری و ضعف از آلودن خویش خودداری نکند، که خود باز نداند داشت، که بسیار برنشیند، که جامه پلید کند، (یادداشت مؤلف)، رجوع به ریخو و ریخن شود، سخت ضعیف و حقیر، (یادداشت مؤلف) لغت نامه دهخدا
پیغو پیغو حاکم خلخ، پادشاه ترکستان: اندر عمل تسکین عیار بک غازی بندند میان پیشت صد پیغو و صد تکسین. (سوزنی) فرهنگ لغت هوشیار
پیغو پیغو پرنده ای شکاری از تیرۀ باز با بال های سفید، نوک سیاه و چشم های قهوه ای مایل به قرمز فرهنگ فارسی عمید